• جمعه 10 فروردین 03


متن روضه حضرت زهرا(س)(دو چشم تو شرار غربت و درد، یابن زهرا)

3446
1

دو چشم تو شرار غربت و درد، یابن زهرا
به جان مادرت این جمعه برگرد، یابن ازهرا
بیا تا حسرت تو نماند در دل من
بیا و حل نما تو تمام مشکل من
همه انس وجان، اسیر توأند، اسیر خال رویت
بگو نازنین ،کجایی کجا، کنم من جستجویت
سر راهت نشستم تا بیایی، یابن ازهرا
بیا پایان بده بر این جدایی ،یابن الزهرا
الا ای صاحب عصر ،بیا از پشت ابرا
میان کوچه ها تو، به استمداد زهرا
که در پشت در، به خون جگر، صدایت کرد مولا
پس از سالیان، زغم کن رها، تو مهدی مادرت را
اللهم ارنی الطلعة الرشیده و الغرة الحمیده
خدایا توفیق زیارت صاحب عصر الزمان رو امشب به جمع ما عطا فرما،خدا اگر توی این ایام و توی این روضه ها توفیق دیدن صورت دل آرای مهدی فاطمه نصیب ما نشه ،پس کی نصیب ما میشه، امشب شبیه ،که جن وانس همه روضه خون ونوحه خون فاطمه هستند ،امشب شب روضه ی زهراست، امشب شبیه که اگر نفرین میکرد فاطمه همه ارض و سماء کون فیکون میشد
امام صادق(ع) فرمود:" وقتی علی را از خانه اش بیرون آوردند تمام بانوان بنی هاشم از خانه ها بیرون آمدند تا نزدیک قبر رسول خدا رفتند، حضرت زهرا صدا زد ،پسر عمویم را آزاد کنید، قسم به خداوندی که محمد را به حق مبعوث کرد اگر او را  رها نکنید ،مویم را پریشان و پیراهن پیامبر را بر سر می افکنم و در درگاه خدا ناله میکنم، ناقه ی صالح پیغمبر در پیشگاه خدا گرامی تر از فرزندان من نیست ".
سلمان میگوید: "نزدک فاطمه بودم سوگند به خدا دیدم که پای دیوارهای مسجد رسول خدا از زمین جدا و گشوده میشود که اگر مردی خواسته باشد میتواند از زیر آن عبور نماید نزدیک رفتم و عرض کردم ای بانوی بزرگوار و ای سرور من ،خداوند پدرت را مایه ی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه به خانه ی خود مراجعت نمود و شکاف مسجد بهم پیوست به طوریکه غبار از پایه ی مسجد بر خاست و در بینی ما رفت. "اینجا دستهای امیر المومنین را بستند تا برای بیعت ببرند،حضرت زهرا خواست نفرین کند، اما کربلا اون زمانی که شمر ملعون روی سینه ابی عبدالله نشسته بود راوی میگه دیدم صدایی میاد هی میگه غریب مادر حسین ...
بی پرو باله ،می باره از نگاهش شیون و ناله
با هر لبخند، می ریزه از لباش ناله غریبونه
این روزا که شهر بوی غربت و بی کسی گرفته
آسمون چشماشو ، ابر دلواپسی گرفته
آسمونیه ،نگاهش بیکرون مهربونیه
کبوده، اما پلکاش ارغونیه ،پریشونیه
رنگ آسمون نگاش به غیر از شفق نداره
دست نیمه جونش برای شونه رمق نداره
 

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 6:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران