• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03


شعر اربعین (كارواني كه سر قبر شما آورده ام )

4511
2

كارواني كه سر قبر شما آورده ام

نيمه جانهايي است تا كرب و بلا آورده ام

من نيابت دارم از مادر زيارت آمدم

من وصيتهاي مادر را به جا آورده ام

كي رود از بياد وقتي آمدم در قتلگاه

نيزه بيرون از تن تو بارها آورده ام

روي ني ما را تو ميديدي كجا ها مي برند

دخترانت را ز بازار جفا آورده ام

دسته گلهاي بنفشي كه به همراه منند

از حراج كوفه و شام بلا آورده ام

بار ها شد حرمله خنديد بر اشك رباب

مادري پاره جگر در نينوا آورده ام

پشت خيمه روي خاكستر به دنبال علي است

بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام

دخترت لطمه به پهلو خورده زير خاك رفت

بس حكايت ز آن شب پر ماجرا آورده ام

شد رقيه پيش مرگ حضرت زين العباد

تربتي از قبر او بهر شما آورده ام

ناله اش چون ناله مادر ميان كوچه بود

خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام

تا كه ديگر تازيانه ور بيفتد جان  سپرد

گفت با خود همت خير النسا آورده ام

تا كه با چشم كنيزي بر سكينه ننگرند

گفت جان خويش را به فدا آورده ام

غيرتش آيينه مير و علمدار تو بود

من از او شرمندگي خويش را آورده ام

پاسبان حرمت  شير خدا در شام شد

داد پيغامي به من تا كربلا آورده ام

گفت:اي بابا شبيهت بي كفن تدفين شدم

رسم عضق و عاشقي را من به جا آورده ام
 

جواد حيدري
منبع : شیعتی

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران