• پنج شنبه 9 فروردین 03


شعر ولادت حضرت عباس(ع) -( می آید از بهشت خبرها یكی یكی )

5439
14

می آید از بهشت خبرها یكی یكی
امشب گشوده شد همه درها یكی یكی
وقتی علی دوباره قدم می زند به خاك
مبهوت می شوند نظرها یكی یكی
بالا بلندی آمده و پیش قامتش
خم می شوند كوه و كمرها یكی یكی
تنها خلیل نیست كه یعقوب هم رسید
قربانیش كنند پسرها یكی یكی
یك قوم از جمالش و یك قوم از جلال
دل نَه كه می درند جگرها یكی یكی
خورشیدی از قبیله ی هاشم دمیده تا
حیران كُنَد نگاه قمرها یكی یكی
نامش حماسه را به غزل بند می زند
اُمّ البنین به فاطمه لبخند می زند
ای جامع جمیع نشانیِّ مرتضی
عباس نَه تمام جوانیِّ مرتضی
گیسوی توست رشته ی جان امیر عشق
ابروی توست طاق كمانیِّ مرتضی
وقت ركوع میرسد از دستهای تو
بر دست ما عقیق یمانیِّ مرتضی
با تو گدا میان مدینه نیافتم
ای سفره دار سفره ی خوانیِّ مرتضی
وقت نبرد بازوی تو ارث برده است
حال و هوای ضربه ی آنیِّ مرتضی
زینب به روی خاك محال است پا نهد
جز با ركاب حضرت ثانیِّ كربلا
توحید، رستگاریِ از تو شنفتن است
آموزش نبرد فقط از تو گفتن است
باید برای فرش تو شهپر بیاورند
باید برای عرض ادب سر بیاورند
باید برای وصف تو از بین واژه ها
هنگام رزم واژه ی حیدر بیاورند
خاك زمین تحمل جولان تو نداشت
باید هزار عرصه ی محشر بیاورند
باید فقط به خاطر تفریح تیغ تو
هر قدر می شود صف لشگر بیاورند
قدری رجز بخوان كه همان اول نبرد
جنگاوران به پای تو خنجر بیاورند
باید میان خیل سیاهی لشگرت
صدها سپاه مالك اشتر بیاورند
شب را اشاره ی تو به زنجیر می كشد
حتی خدا برای تو تكبیر می كشد
ما را دلی ست بس كه خراباتی شماست
از آب و خاك صحن سماواتیِ شماست
این اشك چشم را به امیری نمی دهم
این قطره قطره ها همه سوغاتی شماست
مردم مرا به چشم غلامیت دیده اند
این ها هم از عنایت ساداتی شماست
شاید شبی به كوچه ی ما هم گذر كنی
با سر رسیده ایم كه خیراتی شماست
دست مرا به پای غمت بسته علقمه
دستم بگیر حضرت بی دستِ علقمه

  • دوشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران