متل تسبیحِ پاره پاره شدی
خیلی از هم گسسته ای بابا
حق بده بردنِ تو طول کشد
کمرم را شکسته ای بابا
جلوی خیمه یکنفرخود را
به تماشای تو نشانده هنوز
با عبا میبرم که فکر کنند
چیزی از پیکرتو مانده هنوز
با عبا میبرم که فکر کنند
آنقدر هم تنت پریشان نیست
ولی از بس که پاره است تنت
با عبا بردن تو آسان نیست
وقتی آن اسب راه را گم کرد
لشکر کفر نیشخندی زد
یکنفر آمد و به پهلویت
آه، سرنیزه ی بلندی زد
پهلویت نیزه خورد و افتادی
بانی اینهمه مصیبت کیست؟
شده ای شکل مادرم امّا
بین سربازها که قنفذ نیست
شاعر : مسعود یوسف پور
- سه شنبه
- 6
- آبان
- 1393
- ساعت
- 14:32
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مسعود یوسف پور
ارسال دیدگاه