• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03

 اسماعیل تقوایی

رقیه -( باباجون ممنونتم من، اومدی به این عمارت )

1198
5

باباجون ممنونتم من، اومدی به این عمارت
تا رقیه بار دیگه بکنه روتو زیارت
بعد تو به خیمه هامون، آتیش جفا کشیدن
پاره کردن گوش وبردن، گوشواره هامو به غارت
خدا گفته تو کتابش یتیمو کنید نوازش
عوضش با تازیونه،ز به یتیما شد جسارت
تورو هی صدا می کردم، تو بیابون می دویدم
بعدشم کوفه وشام و، سختی های تو اسارت
توی شام کوچه به کوچه،همه جا مارو کشوندن
تو محله ی یهودی، کشیدم خیلی مرارت
اگه یه وقتی می گفتم، باباجون من کجایی
می زدن با تازیونه، تا نگم من این عبارت
خیلی لطف کردی به دختر، روچشام قدم گذاشتی
بذا تا اومدنت رو، به همه بدم بشارت
خیلی دوس دارم بمیرم، تا بیام پیشت باباجون
ندارم دیگه تحمل اینهمه ظلم وجسارت

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 14
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران