• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03


یارسول الله(ص) -( باز هم قرعه ی شادی به دل ما افتاد )

1335

باز هم قرعه ی شادی به دل ما افتاد
به روی برگه ی این نوکری امضا افتاد 

آمدی و شده معنا همه ی زیبایی 
رونق از سکه ی هر واژه ی زیبا افتاد

عرق شرم ، به پیشانی خورشید نشست 
چشم او بر رخ "خوشید وَشت" ، تا افتاد

پایه ی عرش ، به دیوار شما تکیه زد و ...
درِ جنت به روی پاشنه اش جا افتاد

دگر از آب گذشته ست ، شب میلادت ...
دهن عرش ، ز دیدار تو دریا افتاد

همه ی عرش ، کشیدند ، کِل از آمدنت 
گُلِ شادی به روی گونه ی عیسی افتاد

چه بگویم ز تو و معجزه هایت ، وقتی ... 
چوب دستت به یَد حضرت موسی افتاد

این زمین جای کمی بود برایت ، وقتی ...
ردّ پایت به روی عالم بالا افتاد

آنقدر اوج گرفتی به شب معراجت
بال جبریل ، پی تو به تقلا افتاد 

و در آن شب ، وسط عرش ، به "اَوْ اَدْنی ها"
ناگهان چشم تو بر حضرت مولا افتاد

باغ فردوس ، به پیش نظرت شد ظاهر 
هر زمان چشم تو بر حضرت زهرا افتاد

سبز شد عشق ، به صحرای کویری دلم 
تا که چشمم به گُل گنبد خضری افتاد

هر که یک لحظه ز عشق تو جدا شد ... والله 
یا زمین خورد ، زمین خورد ، زمین ، یا افتاد

عیدی ام را بده امروز و نگو باز به من ...
"کار امروز شما باز به فردا افتاد"

رضا قاسمی 

 

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 9:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران