با هیزمِ آن طایفه ی چون نمرود
میسوخت حریم وحی در آتش و دود
آه ای أمَة الله مگر خانه ی تو
مصداق بیوتٍ أذِنَ الله نبود؟
_______
نشنید زمانه خطبه اش را مردم!
کارش به کجا کشید دنیا مردم!
او گفت ولی خلیفه تکذیبش کرد
صدیقه مگر نبود زهرا مردم؟!
_______
در ذهن زمانه روضه ای ناب گذاشت
صد داغ در این سینه ی بی تاب گذاشت
قبل از سفر شبانه اش چندین بار
بالای سر حسین خود آب گذاشت
_______
در میزد و با دست نه، با پا میزد
با نیت سیلی، آستین تا میزد
قبل از درِ خانه، مرد هیزم در دست
آتش به دل زینب کبری میزد
_______
زینب از کودکی بلا را دیده ست
در کوچه گریز کربلا را دیده ست
یکروز درِ خانه و روزی خیمه
او سوختن فاطمه ها را دیده ست
_______
در آتشِ خیمه، آتشِ در می دید
هم سوخت هم افتاد زمین، زجر کشید
کیفیت درد بازو و پهلو را
از فاطمه ی سه ساله باید پرسید
_______
افتاد دلش به یاد داغی جانکاه
با هر نفسش هماره میسوخت در آه
دلتنگ پدر بود، ولی در آتش
زهرای سه ساله زد صدا: وا اماه
_______
ای داد از آن خرابه ی غم، ای داد
هر لحظه به یاد مادرش می افتاد
بازوی کبود و چشم کم سویی داشت
زینب بدن سه ساله را غسل نداد
- شنبه
- 29
- دی
- 1397
- ساعت
- 20:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مسعود یوسف پور
ارسال دیدگاه