من بکوی پاکت از دیوانه گانم یا حسین
رانده از خلوتگه فرزانگانم یا حسین
قصه ها از غصه دیوان دل دارم به تو
از ضمیرم خود بخوان من بی زبانم یا حسین
گرچه موهای سرم چون برف گردیده سپید
تا بدل عشق تو را دارم جوانم یا حسین
رفعت اجلال من از پادشاهان برتر است
همچو زینب در عزایت نوحه خوانم یا حسین
هر چه دارم از تو و از خاندان پاک توست
ورنه نی یک کلب بی نام و نشانم یا حسین
صورت نا پاک خود سایم به خاک پاک تو
جان زهرایت از این درگه مرانم یاحسین
من سگ کوی توام عمریست عوعو می کنم
پیرم و عاجز بـده یک استخوانم یاحسین
حرمت باب تو گر با ماندنم محفوظ هست
خود نرانی گر ز در همواره مانم یا حسین
شاعرم گویند اگر گویم در غم بسته اند
من سگ آزادۀ آن آستانم یا حسین
سینه ای دارم همه دنیای آن درد و غم است
دفتر دردم سرا پا داستانم یاحسین
آنچه در دریای دل دارم ز گوهرهای درد
فاش اگر سازم نگنجد در بیانم یا حسین
من جوانی را به راه عشق تو کردم فدا
حال در پیری بکویت ده امانم یا حسین
قصه های غصه ی دل را به برگ زرد رخ
می نویسد با مژه اشگ روانم یا حسین
"هادیم" شعری سرودم گر نشاید شأن شه
خوب دانستم سرودم در گمانم یا حسین
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 16:38
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه