• پنج شنبه 30 فروردین 03

کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

شعر امام زمان(عج) -(جلوه کن خورشید پنهانم بیا)

406

جلوه‌کن خورشیدِپنهانم بیا
ای هلالِ مـــاهِ شعبـانم ، بیا

در پَسِ هرجُمعۂ قحطےزده
تشنۂ یک قطره بارانم ، بیا

لاله‌زاران را خزان دَربَر گرفت
ای بهار باغ و بستانم ، بیا

طاقتم طاق از جدایی گشته و
خسته از این دردِ هجرانم، بیا

ای طبیب بــےنظیرِ دردها
در پِیِ دارو و درمانم، بیا

شاهِ من، خیزد زِسینه آه من
ای بقربانت سر و جانم، بیا

نذر کردم تا غلامت باشم و
بر سر این عهد و پیمانم، بیا

سر نهادم بر در شاهانه‌ات
سائلم، محتاج احسانم، بیا

دلبرا چشم انتظاری تا به کِی؟
دیده بر راهت پریشانم، بیا

گرچه من نشناختم شأن تو را
گرچه من قَدرت نمےدانم، بیا

شعر با عشقِ تو معنا میشود
زینتِ اشعارِ دیوانم ، بیا

(فیضیِ) چشم انتظارم کَز فراق
روز و شب در آه و افغانم، بیا

شد جهان از بهر ما ظلمت سَرا
جلوه کن، خورشید پنهانم، بیا

  • شنبه
  • 24
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 19:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران