اشعار و ابیات عرفانی

مرتب سازی براساس
استاد حاج غلامرضا سازگار

در مدح سپاه پاسداران انقلاب اسلامی -(سپاه کشور ایران ما سپاه خداست ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2085
2

در مدح سپاه پاسداران انقلاب اسلامی -(سپاه کشور ایران ما سپاه خداست ) سپاه کشور ایران ما سپاه خداست
سپاه مکتب ایثار سیدالشهداست

سپاه صاعقه خشم ذوالفقارعلی است
سپاه فلسفه انقلاب عاشوراست

سپاه یاور مظلوم و دشمن ظالم
سپا قاتل صهیون وخصم آمریکاست

سپاه پشت سر حضرت امام حسین
کناررهبر خودپاسدار ملت هاست

سپاه پیرو خط محمداست وعلی
سپاه یار ولایت به مکتب زهراست

سپاه سینه سپر کرده پیش تیر ستم
مدافع حرم پاک زینب کبری است

چه افتخارازاین به که قلب آمریکا
همیشه سوخته شعله های کینه ماست

الا که کاخ سفیدت سیاه ترزدلت
الا که کارتو پیوسته ظلم وجوروجفاست

تویی که خود تروریستی و حامی تروریست
تویی تویی که به شستت همیشه تیر خطاست

سپاه روز تورا کرده چون شب تاریک
سپاه روشنی چشم م

  • سه شنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر عباسی

حجاب زن مسلمان -(حجاب تو ای خواهرِ مسلمان) * امیر عباسی

435

حجاب زن مسلمان -(حجاب تو ای خواهرِ مسلمان) حجاب تو ای خواهرِ مسلمان
بُوَد اطاعت از کلام قرآن
که حجاب و حیا
بُوَد اَمرِ خدا
مَکر عدو نقش بر آب است
عزّت در حفظ حجاب است
یا زهرا یا زهرا یا زهرا

با این حجابت در مَسیرِ تقویٰ
تو وارثی به زینب و به زهرا
چادُرَت سِلاح است
روزشان سیاه است
مَکر عدو نقش بر آب است
عزّت در حفظ حجاب است
یا زهرا یا زهرا یا زهرا

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار اهل بیت(ع)-مناجات عاشقانه -( به احترام چشمهایت با دو پیمانه ) * علی اکبر لطیفیان

2981
1

اشعار اهل بیت(ع)-مناجات عاشقانه -( به احترام چشمهایت با دو پیمانه ) به احترام چشمهایت با دو پیمانه
سر میزنم هر روز میخانه به میخانه
کافر نخوانیدم مسلمانِ همین دینم
من میروم مسجد ولى از راه بتخانه
نام و نشان من اهمیت ندارد که
نام مرا اصلا بیا بگذار دیوانه
در خانه تو مرده را باید شهیدش گفت
آرى عزیزم فرق دارد خانه با خانه
راهم بیفتد عرش هم راهم نخواهى داد
باید تو گهگاهى بیایى کنج ویرانه
فصل زمستان است و شبهایش هوا سرد است؟!
شبها کجا باید بخوابد مرغ بى لانه
دیدى اگر تا صبح از گریه نیفتادم
فردا بیا جسمِ مرا بگذار بر شانه
خاکسترم کردى و سوزاندى، بیا حالا...
شام غریبانم بریز اشک غریبانه
از روزى تنگم شکایت که ندارم هیچ...
تازه زیادم هست این نان فقیرانه
عاشق شدن آواره

  • چهارشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

کیمیا -(لحظه‌اى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

739
1

کیمیا -(لحظه‌اى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى) لحظه‌اى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّت‌ها جدا شو تا منا پيدا كنى

حاصلى ما و تو را از ارتباط خلق نيست
سعى كن تا ارتباطى با خدا پيدا كنى

تا توانى در رفاقت با خدا يكرنگ باش
صاف شو در زندگانى تا صفا پيدا كنى

بگذر از قدر و بها و خاكسارى پيشه كن
تا مقامى برتر از شيخ بها پيدا كنى

همچو زرگر روز و شب دنبال سيم و زر مگرد
بگذر از زر تا به عالم كيميا پيدا كنى

ديدن ناديده را چشم خدابين لازم است
از خودى بيگانه شو تا آشنا پيدا كنى...

  • پنج شنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

عرفانی -(بنگرید این دل چه نجوا می کند گونه را با اشک دریا می کند ) * هستی محرابی

387

عرفانی -(بنگرید این دل چه نجوا می کند گونه را با اشک دریا می کند ) #نجوای_درون

بنگرید این دل چه نجوا می کند
گونه را با اشک دریا می کند

می نشیند با غبارِ کوچه ها
مثلِ مجنون یادِ لیلا می کند

از تمامِ حق گذارانِ جهان
خواهش قدری تسلا می کند

چون که بیند غمگسارِ خویش را
سفره ی دل پیشِ او وا می کند

گر چه دیروزش پر از حسرت گذشت
شکوه از امروز و فردا می‌کند

نا امید و دردمند و بی قرار
باز این دل، باز غوغا می کند!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

متن شعر یمن جنگ محاصره اقتصادی -(ای شعر اگر مرد رهی غصه ی من را) * سید روح اله موید

404

متن شعر یمن جنگ محاصره اقتصادی -(ای شعر اگر مرد رهی غصه ی من را) ای شعر اگر مرد رهی غصه ی من را
فریاد بزن "مردم مظلوم یمن" را

در جنگ ضرر دیده و در حصر گرفتار
بر گوش که آخر برسانند سخن را؟

بعضی به امید فرج از صبر بگویند
بعضی به هرج ترک نمایند وطن را

آخر عربستان سعودی به چه منطق
سازد هدف موشک خود کودک و زن را

آواره گی و وحشت و بیماری و قحطی
برده است صفای گل و سیمای چمن را

هیهات که بیدار کند این همه شیون
آن کودک خوابیده در آغوش کفن را

آخر که به خونخواهی این قوم بیاید؟
آن کیست که پایان دهد این رنج و محن را؟

سوگند به ششماهه ی زهرای مطهر
یارب برسان مهدی بیداد شکن را

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر قرآن -(منظومۀ روشن خدا قرآن است) *استاد سید هاشم وفایی

408

متن شعر قرآن -(منظومۀ روشن خدا  قرآن است) منظومۀ روشن خدا قرآن است
آرامش جان ودل ما قرآن است

فرمود محمّد ،که طبیب دل هاست
داروی تمام دردها قرآن است

  • دوشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مناجاتی,(یـــا رب اگــــر نـگذری از جـرم و گـناهم چـکنم؟) *

10849
16

شعر مناجاتی,(یـــا رب اگــــر نـگذری از جـرم و گـناهم چـکنم؟) یـــا رب اگــــر نـگذری از جـرم و گـناهم چـکنم؟

نــــــــــــدهی گــر بـه در خـویش پـناهم چــکنم؟

گـــر بــرانی و نـخوانـی و کــــــــــــــنی نـومیدم

بـه کـه روی آرم و حـاجت ز کـه خـواهم چـکنم؟

گــر بــبخشی گــنهم شــــــــــــرم مــرا آب کـــند

ورنـه بـخشی تـو بـدین روی سـیاهم چـــــــــکنم؟

نـــــتوانم کـــنم انــکار گــنه، یــک ز هــــــــزار

کــه تـــو بــودی بـه هـمه حـال گـــواهـم چــکنم؟

بـــار الــها کــرمی، مــرحـــــــــمتی، امـــــدادی

کــــاروان رفـته و مـن، مـانده ز راهـم چــــکنم؟

منبع:سایت باب الحرم

  • دوشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 09:06
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر پند و اندرز -( اذكار چون قطره اند و دريا صلوات ) * علی اکبر لطیفیان

5362
6

شعر پند و اندرز -( اذكار چون قطره اند و دريا صلوات ) اذكار چون قطره اند و دريا صلوات
وصلند تمامشان به هم با صلوات
مجموع ِ عبادات ثواب ِ همه شان
در عرش معين است الا صلوات
با هر صلوات يك تَوَلا داريم
تطهير كننده ي دل ما صلوات
معراج نرفته كسي بي صلوات
بر خاك نمانده است كسي با صلوات
آنان كه به اين ذكر ارادت دارند
سادات قبيله اند بر آنها صلوات
محشور كند خدا مرا با زهرا
محشور كند خدا مرا با صلوات
تا روز ِمعاد ميفرستم هر دم
بر احمد و مرتضي و زهرا صلوات
اين ذكر ِ پذيرايي ِ خاص ِ رب است
بر عرش نوشته اند بفرما صلوات

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • سه شنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

محمدمهدي عبدالهي(در غزّه بساط خون مهيا كردند) * محمد مهدی عبدالهی

2161
1

محمدمهدي عبدالهي(در غزّه بساط خون مهيا كردند) اللهم العن الجبت والطاغوت
بغض دل خويش را هويدا كردند
در غزّه بساط خون مهيا كردند
بر آل يهود و آل صهيون لعنت
با مردم روزه دار بد تا كردند
شاعر و مداح اهل بيت:محمدمهدي عبدالهي

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

سرود بدرقه ی مسافران قبله -(تو ای مسافرِ قبله خدا نگهدارت) * هستی محرابی

537
-1

سرود بدرقه ی مسافران قبله -(تو ای مسافرِ قبله خدا نگهدارت) #سرود_بدرقه_زائران_بیت_الله_الحرام

تو ای مسافرِ قبله خدا نگهدارت
برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت

مدینه خانه ی عشق و امیدِ احمد بود
محلِ وحیِ خداوندِ حیٌِ سرمد بود

از این صفا وُ سعادت خوشا به احوالت
فرشتگانِ خدا آمدند به دنبالت

سفیرِ عرش خدایی به گلشنِ هستی
رسیده ای به وصال و ز خاک و تن رستی

اگر به شوقِ زیارت به آن مکان رفتی
بدان، بدان که فراتر ز آسمان رفتی

به آه و ناله ی زهرا وُ بیتُ الاَحزانش
تو را به روی کبود و به قبرِ پنهانش

اگر به روضه ی رضوان شدی تو مهمانش
ز شوقِ سینه ادا کن تو عهد و پیمانش

تو خود به سجده جمالِ خدای سرمد بین در آن فضای بهشتی رخِ محمّد (ص) بین

نمازِ توبه بخوان تو

  • دوشنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

طایفه ی اهل جهیم -(در حریم نبوی داد زدن، ممنوع است) *استاد سید هاشم وفایی

364

طایفه ی اهل جهیم -(در حریم نبوی داد زدن، ممنوع است) طایفه ی اهل جهیم

در حریم نبوی داد زدن، ممنوع است
گریه وزاری وفریاد زدن، ممنوع است

پیش این قوم که از گریه ی ما می ترسند
خواندن ادعیه و داد زدن، ممنوع است

در برطایفه ای که همه دور از نورند
حرفی از ظلمت وبیداد زدن، ممنوع است

بین این قوم که آتش به گُل وغنچه زدند
ناله برمادر واولاد زدن، ممنوع است

قتل اولاد علی را همه جایز دانند
تیغ برگردن جلاد زدن، ممنوع است

بنویسید براین طایفه ی اهل جهیم
حرف فردوس به میعاد زدن، ممنوع است

سیدهاشم وفایی

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

نفس -(بارها توبه شکستم توبه ام تکراری است) * سعید قشلاقیان

1272
1

نفس -(بارها توبه شکستم توبه ام تکراری است) بارها توبه شکستم توبه ام تکراری است
نفسم آزادشدو درنظرم زندانی است
سفرآن نیست زجایی به مکانی بروی
زسرنفس گذشتن هنری انسانی است

  • چهارشنبه
  • 21
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

نفس پاک -(چون شاخه اگربه برگ نزدیک تریم) *استاد سید هاشم وفایی

582

نفس پاک -(چون شاخه اگربه برگ نزدیک تریم) چون شاخه اگربه برگ نزدیک تریم
بربارشی ازتگرگ نزدیک تریم

پاکیزه نفس بزن که باهرنفسی
یک گام دگربه مرگ نزدیک تریم

  • پنج شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل صفای صبح‌دم -(کجاست زنده‌دلی، کاملی، مسیح‌دمی) * میرزا محمد محیط قمی

1939
3

غزل صفای صبح‌دم -(کجاست زنده‌دلی، کاملی، مسیح‌دمی) کجاست زنده‌دلی، کاملی، مسیح‌دمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی...

گذشت عمر و دریغا نداد ما را دست
حضور نیم‌شبی و صفای صبح‌دمی

قسم به جان عزیزان به وصل دوست رسی
اگر از این تنِ خاکی برون نهی قدمی

خلاف گوشه‌نشینان دلشکسته مجوی
که نیست جز دل این قوم، دوست را حرمی...

ز بی‌نوایی و دولت غمین و شاد مباش
که در زمانه نمانَد گدا و محتشمی...

  • جمعه
  • 16
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

جوهرِ خون -(این شعر را سخت است از دفتر بخوانیم) * قاسم صرافان

558

جوهرِ خون -(این شعر را سخت است از دفتر بخوانیم) این شعر را سخت است از دفتر بخوانیم
باید که از چشمان یکدیگر بخوانیم

وقتی سرودیم از پرِ پروانه، باید
منظومه را با خطّ خاکستر بخوانیم

رازی نهان کردند در خاموشی شمع
تا از زبان شعلۀ آخر بخوانیم

چون شاهنامه آخرش زیباست، امّا
بگذار تا این قصّه را از سر بخوانیم

پای قلم با «سهروردی» خون بریزیم
اشراق را در مشرق باور بخوانیم

همراه رگ‌های «شهید اوّل» این بار
این درس‌ها را با حروفی تَر بخوانیم

با جوشش خون «شهید ثانی» از دل
احساس شرح «لمعه» را از بر بخوانیم

با «شیخ فضل‌الله نوری»، بر سرِ دار
از فتنه‌های زیر خاکستر بخوانیم

مثل «مدرّس» بی‌هراس از خشم خان‌ها
شرح ستم را، بر سرِ منبر بخوانیم

چون در دل ه

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی -(نی از تو حیات جاودان می‌خواهم) * هلالی جغنایی

1167
2

رباعی -(نی از تو حیات جاودان می‌خواهم) نی از تو حیات جاودان می‌خواهم
نی عیش و تَنعُّم جهان می‌خواهم
نی کام دل و راحت جان می‌خواهم
آنی، که رضای توست، آن می‌خواهم

روز و شب من به گفتگوی تو گذشت
سال و مه من به جستجوی تو گذشت
عمرم به طواف، گرد کوی تو گذشت
القصه، در آرزوی روی تو گذشت

  • پنج شنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر عرفانی(رباعی) -(تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند) * شیخ بهایی

1790
1

شعر عرفانی(رباعی) -(تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند) تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سررشتۀ روشنی به دستت ندهند

  • پنج شنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر دوبیتی توحیدی -(دلم تنهاست، ماتم دارم امشب) * سلمان هراتی

1365
1

شعر دوبیتی توحیدی -(دلم تنهاست، ماتم دارم امشب) دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
غم آمد، غصه آمد، ماتم آمد
خدا را این میان کم دارم امشب

  • پنج شنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

عرفانی -(دلم روشن از نورِ قرآن کنم!) * هستی محرابی

445

عرفانی -(دلم روشن از نورِ قرآن کنم!) #یا_نور_یا_قدوس

دلم روشن از نورِ قرآن کنم
توکل به آن ذاتِ منان کنم

خدایا به انوارِ ربّانی ات
دل و جان خود را چراغان کنم

دوای همه دردِ مبهم تویی
به یادِ تو این سینه درمان کنم

به نورِ مبین آشنایم نما
که سر لوحه ی کارِ خود آن کنم

توانای دانا تویی نامِ تو
در آغازِ هر کار عنوان کنم

اگر سختی ای در جهان با من است
ز فیضِ تو آن سخت، آسان کنم

نجویم به غیر از رضای تو را
رضای تو را زینتِ جان کنم!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شعر غزل مقاومت اسلامی شعر پایداری -(تبر بردار «ابراهیم»! در این عصر ظلمانی) * قاسم صرافان

572
1

شعر غزل مقاومت اسلامی شعر پایداری -(تبر بردار «ابراهیم»! در این عصر ظلمانی) تبر بردار «ابراهیم»! در این عصر ظلمانی
بیا تا باز این بت‌های سنگی را بلرزانی

ببین نمرودها این بار با فرعون و جالوت‌اند
یهودا، جام خونین می‌زند بر جام سفیانی

تلاوت می‌کنند این گرگ‌ها، آیات رحمت را
ولی ‌دل‌هایشان غرق است در آیات شیطانی

به خونت «زاریا» هم عطر و بوی کربلا دارد
دوباره خون و آتش، خیمه و داغ و پریشانی

پسرهای تو را کشتند، امّا «إرباً اربا»، نه!
پدرها با تو می‌گریند، وقتی روضه می‌خوانی

به عطر چای روضه، «شیعه» می‌کردی قبایل را
تو شیخی یا پیمبر؟ کاین چنین اعجاز می‌دانی

تو را کشتی‌شکسته، گر چه در طوفانِ خون بردند
دلت دریای آزاد است امّا، نوحِ زندانی!

«بِلال» دیگری باش و سرِ گلدستۀ

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی عرفانی -(ماییم ز قید هر دو عالم رَسته) * ملاهادی سبزواری

550

شعر رباعی عرفانی -(ماییم ز قید هر دو عالم رَسته) ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
اَلمِنَّةُ لله که شدیم آخرِ کار
‌‌پیوسته به جانان و ز جان بگسسته

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

پندیات -(چند داری چشم امّید، ای دلا! از روزگار؟ ) * غلامرضا شکوهی

1050

پندیات  -(چند داری چشم امّید، ای دلا! از روزگار؟ ) چند داری چشم امّید، ای دلا! از روزگار؟
پایدار هرگز نمانَد عالم ناپایدار
.
این عجوزه، از جبال تخت بر تابوت کرد
شهریاران عظام و خسروان تاجدار
.
تا به کی مست غروری؟ چشم عبرت، باز کن
مجمع مستانیان را بین، هزار اندر هزار
.
گوش عبرت باز کن، بشنو همی ز آواز گور
کاین ندا از گور می‌‏آید، به روزی هفت بار
.
کای به غفلت خفتگان! از هول روز رستخیز
یاد از مردن بیارید و ز روز گیر و دار
.
ره خطرناک است، منزل، دور و مقصد، ناپدید
اندر این ره، دزد داری، در کمین، از هر کنار
.
گر به حکمت، هم‏چو افلاطون و گر لقمان شوی
چاره نتوانی کنی، از بهر مرگ ناگوار
.
تا توانی، چشم بد از روی نامحرم بپوش
تا نبیند محرمت، چشم نهان و

  • دوشنبه
  • 24
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

بدرقه زائر کعبه -(ز فضل آن الهیِ کریمت ای دوست ) * سیف الله آذری

342

بدرقه زائر کعبه -(ز فضل آن الهیِ کریمت ای دوست ) ز فضل آن الهیِ کریمت ای دوست
به خانۀ خدا کنی عزیمت ای دوست
.
ز نور حق به چهره ات بود علامت
بگوید از وفا همه سفر سلامت
.
برو در آن دیار حق خدا خدا کن
تو را به جان فاطمه مرا دعا کن
.
مَبَر دمی ز یاد خود کلام ما را
ببر حضور فاطمه سلام ما را
.
ز سوی حق عنایتی شده برایت
کنی ز خانۀ خدای خود زیارت
.
.
.
حاجی، شدی تو از همۀ بستگان جدا
عازم شدی زیارتی خانۀ خدا
.
به به چه عزت و چه سعادت بود تو را
دعوت ز حق به کعبه بشارت بود تو را
.
این یک زیارتی که چه زیباست بر بشر
در زندگی سعادت عظماست بر بشر
.
حتماً عمل سفارش ما از وفا کنی
ما را در آن مکان مقدس دعا کنی
.
وقتی سراغ فاطمه رفتی به هر دیار
ما را به قلب غم

  • یکشنبه
  • 30
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل عرفانی -(پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی) * فیض کاشانی

447

شعر غزل عرفانی -(پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی) پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
آتشی در خرمن شوریدگان انداختی...

در دلم جا کردی و کردی مرا از من تهی
تا مرا از هستی خود در گمان انداختی

شعلۀ حسن تو دوش افروخت دل‌ها را چون شمع
این چه آتش بود کِامشب در جهان انداختی

در کنارم بودی و می‌سوخت جانم در میان
آتش سوزان نهان چون در میان انداختی...

دیده از خواب عدم نگشوده، گردیدند مست
چون ندای «کُن» به گوش انس و جان انداختی

سوی «أو أدنی» روان گشتند مشتاقان وصل
تا خطاب «إرجعی» در ملک جان انداختی

هر کسی پشت و پناه عالمی شد تا ز لطف
سایۀ خود بر سر این بی‌کسان انداختی

شد کنار هم‌دمان دریای خون از اشک «فیض»
قصۀ پرغصه‌اش تا در میان انداختی

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

متن شعر اوضاع این روزها... -(جای دارد که در این حال و هوا فکر کنم ) * محسن راحت حق

422

متن شعر اوضاع این روزها...  -(جای دارد که در این حال و هوا فکر کنم ) جای دارد که در این حال و هوا فکر کنم
وَ به اعمالِ خودم صبح و مسا فکر کنم

گم شدم ،فطرتم آلوده شده.. سست شدم
بهتر آنست کمی هم به خدا فکر کنم

ترس.. جایی ست که درهایِ دعا بسته شود
ای خوش آن لحظه که در بابِ دعا فکر کنم

سالها دور شدم از ادب و شرم و وقار
وقتِ آنست که بر حُجب و حیا فکر کنم

خلوتم هم به پشیزی که نیارزد.. چکنم
بینِ تنهاییِ خود کاش بجا فکر کنم

نه نمازی.. نه نیازی که نجاتم بدهد..
اندکی کاش که در خوف و رجا فکر کنم

نیست دردی که خداوند علاجش نکند
جای دارد به خدا و به دوا فکر کنم

روضه تعطیل شد و شاد شدند اهلِ نفاق
ربط دارد که در این کارِ خطا فکر کنم

  • شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر به فرشته های نجات پرستاری خط مقدم کرونا -(داروی شفای استقامت هستی) * حسین جعفری

1269
4

متن شعر به فرشته های نجات پرستاری خط مقدم کرونا -(داروی شفای استقامت هستی) داروی شفای استقامت هستی
همواره فرشته ی سلامت هستی

در خط مقدم نبرد ،،کرونا،،
چون کوه صبور باصلابت هستی

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل -(ای  طالب  تقرب   حق   عاقلانه  بین   ) * طائر اورنگی

344

غزل -(ای  طالب  تقرب   حق   عاقلانه  بین   ) ای طالب تقرب حق عاقلانه بین

گر عاشق عبودیت هستی و اهل دین

اخلاص کن پیشه اگر عبد اوستی

باشد ملاک اول عبد خدا همین

مخلص شو و به وادی ایمان ورود کن

دوم به بود بودن آن بود کن یقین

تثبیت کن که اول و آخر فقط خداست

تنها اوست رب مطلق وتک رب العالمین

سوم ملاک بارز لفظ عبودیت

تقوا بود تقیه کن و شوز متقین

چارم مطاع بندگی حق اطاعت است

آری اطاعت خودش وختم مرسلین

جنت جزای اندک عبدالله است وبس

اجر خلوص و طاعت وتقوای مومنین

طائر ز کفر و شرک وتکبر کناره جو

شیطان به دام این سه وعصیان کند کمین

  • یکشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب

غزل -(ای  طالب  تقرب   حق   عاقلانه  بین   ) * طائر اورنگی

194
1

غزل -(ای  طالب  تقرب   حق   عاقلانه  بین   ) ای طالب تقرب حق عاقلانه بین

گر عاشق عبودیت هستی و اهل دین

اخلاص کن پیشه اگر عبد اوستی

باشد ملاک اول عبد خدا همین

مخلص شو و به وادی ایمان ورود کن

دوم به بود بودن آن بود کن یقین

تثبیت کن که اول و آخر فقط خداست

تنها اوست رب مطلق وتک رب العالمین

سوم ملاک بارز لفظ عبودیت

تقوا بود تقیه کن و شوز متقین

چارم مطاع بندگی حق اطاعت است

آری اطاعت خودش وختم مرسلین

جنت جزای اندک عبدالله است وبس

اجر خلوص و طاعت وتقوای مومنین

طائر ز کفر و شرک وتکبر کناره جو

شیطان به دام این سه وعصیان کند کمین

  • یکشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب

شعر غزل، ولایی -(فرق دارد جلوه‌اش در ظاهر و معنا حرم) * علی ذوالقدر

1021

شعر غزل، ولایی -(فرق دارد جلوه‌اش در ظاهر و معنا حرم) فرق دارد جلوه‌اش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم

کل معصومین مُعزُّالمؤمنین در عالم‌اند
قبرشان قبله‌ست حالا بی‌حرم یا با حرم

یک حرم در زینبیه، یک حرم در شهر قم
یک طرف زائر فراوان، یک طرف تنها حرم...

اوج غربت در کدامین داغ معنا می‌شود
این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟

فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر
خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم...

در مدینه کاخ‌ها با خاک یکسان می‌شوند
بعد از آن، از دور چون دُرّ می‌شود پیدا حرم

گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست
داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم

یک سوی زینب حرم، یک سوی دیگر قتلگاه
پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم

ناله می

  • سه شنبه
  • 4
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:27
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد