كجا روم كه درِ لطف تو به من باز است
شها زتوست در عالم هر آنچه آواز است
كسى به باب دگر مى رود كه انديشد
كه بسته بابِ تو و باب ديگران باز است
كبوترى كه وطن كرد بر درِ حَرَمت
كجا دگر به سرِ او هواى پرواز است
كسى كه از دم گرم تو ذوق صحبت يافت
كجا دگر به دم سرد خلق دمساز است
كسى كه نازكشى چون تو نازنين دارد
بجاست بر مَلك و بر فَلَك گَرَش ناز است
خوش آنكه در ملأ عام با تو همدوش است
خوش آنكه در حرمِ خاص با تو همراز است
براى رهرو كوى تو راه نزديك است
زبهر قاصد بابت، مدام در باز است
بيامديم به باب اللهى به درگه تو
كرم نما و عطا كن كه جاى اعزاز است
انَّما الدُّنْيا فَناءٌ لَيْسَ لِلدُّنْيا ثَباتٌ
ها حَبيبى قُمْ اَدِرْ مِنْ كَأْسِكَ الْعَذْبَ الْفُراتَ(1)
(عارف تهرانى)
- پنج شنبه
- 19
- آذر
- 1388
- ساعت
- 12:12
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه