یاغیاث المستغیثین، بنده بیمارآمدم
توبه ها بشکستم اما ، بعد صد بارآمدم
هر کجا رفتم مرا پس میزدن مأوای من
تو بده جایی سرخوانت ، گرفتارآمدم
ای که غفارالذنوبی پاسخی بهرم بده
ردمکن این بنده ات را چون گنهکارآمدم
آنقدر خواندی مرا اما محل نگذاشتم
بگذر ازاین جاهلیت ، من که اینبار آمدم
دل اسیر خواب غفلت بوده وعمری گذشت
ده نجاتم ای حبیب حالا که بیدار آمدم
نفس اماره مرا همراه شیطان کرده است
جوشنی برمن عطا کن ، بهرپیکارآمدم
بنده ها داری و مارابنده میخواهی چه کار؟
منزل ومأوایی یارب ! شایدم کارآمدم
(( آنقدر درمیزنم این خانه را دروا کنی ))
بنده یکبارونه صدبار، بلکه بسیارآمدم
ماه تو سوزدعا و اشک وآهی خواسته
چشم گریان ،سینه سوزان ،با دلی زارآمدم
گرمرا قابل ندانی، اشک روضه میخری؟
ازمیان روضه های درب ودیوار آمدم
گرچه دستم خالی ازخالی ترین است ای غنی
من به امید دو دستان علمدار آمدم
ماه شعبانم گذشت و صاحبم پیدا نشد
یک نشانی از حبیب، امشب به دیدار آمدم
سروده :عبدالحسین شفیع پور
- شنبه
- 7
- تیر
- 1393
- ساعت
- 12:48
- نوشته شده توسط
- عبدالحسین شفیع پور
- شاعر:
-
عبدالحسین شفیع پور
ارسال دیدگاه