• پنج شنبه 1 آذر 03


اشعارولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(آنشب سحر آهنگ شهر نور می کرد)

3747
1

آنشب سحر آهنگ شهر نور می کرد

ما را ز مرز تیرگیها دور می کرد

آنشب سپیده باده از پیمانه می زد

باد صبا گیسوی شب را شانه می زد

 

آنشب زحل از زیر ابر پاره پاره

میریخت از مینای چشم خود ستاره

انشب فضا چشم انتظار مشتری بود

کلک قضا اماده افشاگری بود

انشب به زهره نور عصمت وام میداد

باد صبا در دست لاله جام می داد

انشب فلق اهنگ رجعت ساز می کرد

ره را برای صبح صادق باز می کرد

انشب زمان خو نیا گر شورو شعف بود

گویی زمین گهواره ی عز و شرف بود

انشب به پاس مقدم ماه مدینه

ماه مبارک ز امر خالق شد دو نیمه

انسب عروس حجله ی شب زنده داران

سو سو کنان از نشعت فصل بهاران

در کو چه های شب سمند نور می راند

شعر بلند نور را از دور می خواند

می گفت قلب انبیا شاد است امشب

یعنی حسن را گاه میلاد است امشب

رو الا مین گفتا به احمد دیده روشن

کا مشب چراغ قلب تو گردیده روشن

نخل ولایت سبز گردیده و ثمر داد

یعنی به زهرای عزیزت حق پسر داد

از شرم رویش ترک میدان کرده خورشید

خود را به زیر ابر پنهان کرده خورشید

از نرگس او مست غیرت گشته یو سف

از حسن رو یش غرق حیرت گشته یو سف

اینک تو را بزمی بخلوت ساز باید

کادم به دیدارش به جنت باز اید

نوح نبی راه دیار او گرفته

در ساحل شب کشتی اش پهلو گرفته

اید خلیل از باغ رو یش گل بچیند

گل در کنار لاله و سنبل بچیند

موسی برای دیدنش از طور اید

وز عرش عیسی با براق نور اید

سر تا بپا حسن خداداد است او را

یعنی کمال کل ابعاد است او را

زیرا حسن ایینه حسن خدایی است

شهکار کلک ذات پاک کبر یایی است

شهد ولایت جو شد از لبهای نو شش

باشد لوای صلح اسلامی به دو شش

از صلح او کلک قضا را ناز باید

شور حسینی را زمینه ساز باید

بر پیروانش صلح او را این پیغام است

گاهی بقا دین به صلح و گه قیام است

خون خدا را درس نهضت داد با صلح

عاشوریان را جام غیرت داد با صلح

تا جرعه ای از جام صلح او چشیدند

در کربلا شور حسینی افریدند

پور ابو سفیان ز صلحش خوار گردید

یعنی حکو مت بهر او دشوار گردید

 

 

شاعر:حمید کریمی

  • چهارشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران