توي اين دورو زمونه حرمش دارالامونه
هميشه گنبد طلايي واسه من يه سايه بونه
اون بزرگ شهرمونه داره از مادر نشونه
خواهر امام رضا و عمه صاحب زمونه
دل من داره بهونه بي محبتش خزونه
آخرش غلام سياه و پيش ارباب ميرسونه
(نفس)اش همچو مسيحه شفاي هر دردمونه
دل عاشقاشو هرجا كه ميخوادش ميكشونه
نفس
- چهارشنبه
- 6
- مهر
- 1390
- ساعت
- 6:13
- نوشته شده توسط
- نفس
ارسال دیدگاه