• پنج شنبه 1 آذر 03


«التهاب عطش»-(از من گرفته همسر من خورد و خواب را)

4501
2

«التهاب عطش»
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
واى از عناد دختر مامون که از جفا
مسموم کرد زاده‏ ى خیر المآب را
تنها نه جان من که از این شعله سوختند
جان رسول و فاطمه و بوتراب را
پى مى ‏برد به سوختن جسم و جان من
هر کس که دیده سوختن آفتاب را
اى آنکه التهاب عطش را شنیده ‏اى
بنگر به عضو عضو من التهاب را
افکنده است شعله به جان من و هنوز
از من کند دریغ یکى جرعه آب را
من مى‏ کنم به العطش از او سوال آب
او مى‏ دهد به هلهله بر من جواب را
یارب تو آگهى که براى بقاى دین
بر جان خریده‏ ام این مستم بى حساب را
جان مى‏ دهم به غربت و عطشان که خون من
تضمین کند تداوم اسلام ناب را
باشد ز فیض دوستى ما اگر به حشر
آسان کند خدا به (موید) حساب را

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران