چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت
تمام سوی دو چشمم پس از برادر رفت
به جای آن همه تیری که بر تنت آمد
لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت
صدای حرمله می آمدو نوای رباب
کنار نیزه طفلش زهوش مادر رفت
حرم در آتش دختر نفس نفس میزد
نگاه ها پی غارت به سمت دختر رفت
برای غارت یک گوش واره کوچک
دو چشم رفت ، گل سر شکست ، معجر رفت
مهدی محمدی
منبع : شیعتی
- چهارشنبه
- 14
- بهمن
- 1388
- ساعت
- 20:24
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه