دنیا شنود پیام ما را
بخشید خدای حیّ منّان
ای کعبه چو جان به برگرفتی
این جان محمّد است کعبه
در زمرۀ دوستان مولا
شیرین به ولایت علی کن
عالم نگرَد مقام ما را
در عید علی تمام ما را
از دست خدا امام ما را
بر او برسان سلام ما را
امشب بنویس نام ما را
با کوثر نور، کام ما را
امشب در خود به غیر بستی
با صاحب خویشتن نشستی
ای کعبه حرم شدی از امشب
عالم همه تشنۀ کرامت
با دست خدا به لوح محفوظ
بتها شده ذکرشان هوالحی
تا دم زنی از تجلّی هو
طوبی که علی مرتضی را
در عرش، علم شدی از امشب
تو بحر کرم شدی از امشب
ممدوح قلم شدی از امشب
خالی ز صنم شدی از امشب
هو گفتی و دم شدی از امشب
تو خاک قدم شدی از امشب
دلدادۀ وصل یار بودی
دیوار نه، سینه را گشودی
تا فاطمه را ز دور دیدی
از چارطرف به نغمۀ وحی
گویی که به شوق میهمانت
یا همچو کبوتران عاشق
هم ذکر «علی علی» گرفتی
یک عمر در انتظار بودی
چون جامه جگر ز هم دریدی
آوازۀ «فادْخلی» شنیدی
آغوش گشودی و دویدی
بر گرد سر علی پریدی
هم بانگ «خدا خدا» کشیدی
امشب به وصال خود رسیدی
نور ازلی مبارکت باد
میلاد علی مبارکت باد
این مظهر داور است، کعبه!
در مصحف سینهاش نگهکن
بازوی ورا ببوس امشب
امشب پدر تمام عالم
این سیّد کلّ انبیا را
بر خویش ببال از این چه بهتر
این روح مطهر است کعبه
قرآن پیمبر است کعبه
این فاتح خیبر است کعبه
در دامن مادر است کعبه
جان است و برادر است کعبه
مهمان تو حیدر است کعبه
این صاحب جاودانی توست
مولود نه، بلکه بانی توست
از مکّه و کعبه و پیمبر
انوار جمال غیب تا صبح
دارند به کعبه شبنشینی
جبریل به احترام مولا
کعبه ز ولادت علی یافت
تطهیر شدی به نور مولا
تبریک به ذات حیّ داور
ازکعبه بهعرش میکشد سر
بنت اسد و خدا و حیدر
بر بام حرم گشوده شهپر
میلاد دوباره، جان دیگر
ای بیتخدا! از این چهبهتر؟
بتها همه سربه خاک سودند
تا صبح، «علی علی» سرودند
ای ذکر خوش حرم، ثنایت
هم بوسهزده «حجر» بهدستت
رکن و حرم و صفا و مروه
جان دو جهان، رسول اکرم
با معجزۀ مسیح خیزد
واللهکه کعبه قطعهسنگی است
جان همه حاجیان فدایت
هم چشمِ «مقام»، جای پایت
هر چار، اسیر یک دعایت
دلدادۀ صوت دلربایت
بر مرده اگر رسد صدایت
زآن نیز کم است، بیولایت
تو جانو حرم، تن است مولا
حج، دور تو گشتن است مولا
مداح تو ذات حی منّان
توحید به مهر توست توحید
بوذر به محبت تو بوذر
با بردن نام تو عجب نیست
بر ختم رسل فقط تو خواندی
بوسید لب تو را محمّد
اوصاف تو «قدر»و «نور»و«فرقان»
ایمان به ولای توست ایمان
سلمان به ولایت تو سلمان
در حشر رهد ز نار، شیطان
قرآن، پیش از نزول قرآن
یعنی که بخوانبخوان علیجان!
بگشا لب و وصف خویشتنگو
با سورۀ «مؤمنون» سخنگو
هم عبدی و هم خدای مظهر
شمشیر خدا و شیر احمد
یک ضربت تو به جنگ خندق
هر لحظۀ لیلةالمَبیتت
با یک نگه تو خلق، سلمان
والله قسم، قسم به قرآن
هم نفس رسول، هم برادر
در غزوۀ بدر و فتح خیبر
از طاعت کائنات برتر
با طاعت انس و جان برابر
با یک نفست همه ابوذر
زیبندۀ توست نام حیدر
والله تو حیدری، علیجان!
شمشیر پیمبری علیجان!
تو روح کتاب آسمانی
توحید مقاوم ایستاده
کردند همه صحابه اقرار
در کوی تو صد هزار موسی
تو نفس محمّدی علی جان
کی گفته امام نفس احمد
ج لبریز مبانی و معانی
قرآن همیشه جاودانی
در محضر تو به ناتوانی
فخریّه کنند بر شبانی
بالله قسم ای رسول ثانی
گردند فلانی و فلانی؟
کی دیده که جاهل تیمّم
یابد به ولی حق، تقدّم؟
دیدید که نفس مصطفی کیست؟
دیدید که در خطاب قرآن
پاسخ بدهید روز خیبر
حجت به همه تمام گردید
خواندیم نماز رو به قبله
والله به جز علی نگوییم
دیدید علی مرتضی کیست؟
ممدوح خدا در انما کیست؟
از قلب علی گرهگشا کیست؟
دیدیدکه حجت خدا کیست؟
دیدیم که قبلۀ دعا کیست
پرسند اگر امام ما کیست؟
ای خصم! بیا ببُر سر از ما
عالم ز شما و حیدر از ما
شیعه ز همه سر است فردا
شیعه به ولایت امامش
یک یا علی از عبادت خلق
والله قسم پناه شیعه
والله قسم لوای توحید
زیر علم ولایت او
دنبال پیمبر است فردا
سیراب ز کوثر است فردا
بالاتر و برتر است فردا
صدّیقۀ اطهر است فردا
بر شانۀ حیدر است فردا
سرتاسرِ محشر است فردا
شیعه همه جا بوَد علیدوست
حقا که بهشت، عاشق اوست
شیعه است که اقتدار دارد
شیعه استکه با نثار جانش
شیعه استکه با ولای حیدر
شیعه است کهدر خزان غمها
نه شوق بهشت در سر اوست
دیدار علی بهشتِ شیعه است
شیعه است که اعتبار دارد
سرخطِّ وصال یار دارد
میمیرد و افتخار دارد
با مهر علی بهار دارد
نه بیم ز خشم نار دارد
شیعه به جنان چه کار دارد؟
«میثم» همه عمر حیدری باش
با مهر علی پیمبری باش
********
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 15:7
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه