مصطفی جانان کل خلقت وجانش علی است
درحقیقت حق اگر حق است میزانش علی است
دل اگربیمارگردد ازعلی گیرد شفا
نفس اگر آید به میدان مرد میدانش علی است
هیچ میدانی که باشد مسلم کامل عیار
آنکه درطی طریق آغازوپایانش علی است
بی علی هرگزنشاید دم زدینداری زدن
کل ایمان را کسی دارد که ایمانش علی است
زآن کتاب الله میبالد که از بدو نزول
هل اتی و کوثروتطهیرو فرقانش علی است
آتش نمرود اگرچه شد گلستان برخلیل
برگلستانش چه حاجت کوگلستانش علی است
کشتی توحید را از حمله ی طوفان چه باک
رام شو طوفان که این کشتی نگهبانش علی است
درکتاب آفرینش سیرکردم یافتم
صفحه و اوراق وباب ومتن وعنوانش علی است
اوست آن عبدی که برعالم خدایی میکند
ملک نامحدود حق پاینده ، سلطانش علی است
با فقیرآنگونه بنشیند که نشناسد فقیر
اینکه گردیده چراغ بیت ویرانش علی است
روز بین مردم وشب در کنار نخلها
آنکه باشد روی خندان چشم گریانش علی است
ای خوشا آن زخم بی مرهم کزاو گیرد شفا
ای خوشا آن درد بی درمان که درمانش علی است
شافع محشر که روز حشر میباید زنند
انبیا دست توسل را به دامانش علی است
جان جانان آنکه احمد گفت این جان من است
ای هزاران جان عالم باد قربانش علی است
آنکه در محراب خون فزت ورب الکعبه گفت
آنکه قاتل هم نشد محروم ازاحسانش علی است
آنکه انگشتر به سائل داد درهنگام رکوغ
درنماز ازپا برون آرند پیکانش علی است
حد خلقت نیست میثم مدح آن مولا کند
آنکه باید مدح گوید ذات منانش علی است
- یکشنبه
- 29
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 14:47
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه