امشب دلم به عشقِ تو پا بند ميشود
در فكر آيينهرخ تو بند ميشود
در خيرهگي سبز نگاهِ تولدت
اين عقل نارسيده، خردمند ميشود
* * *
امشب دوباره دم ز رخِ يار ميزد
دستي به كار ميزند
با عشقهاي زود گذر دنيوي خود
صحبت انكار ميزند
* * *
امشب كه كار مشرق احساس قلبِ من
سيمين طلوع صورت دلدار گشتهاست
اين بار حديثِ دل و شرح و حكايتش
آن پير و آن كلافِ به بازار گشته است
* * *
رگهاي بالِ من به خدا سرخ ميشوند
انگار بر ديار تو پرواز ميكنم
اي پاكتر ز آب
از بهر اينكه پاك شوم
گر جرأتم دهي
اي سرخيِ زلال
اين بار عمر خويش
با حا و سين نام تو آغاز ميكنم
- دوشنبه
- 13
- تیر
- 1390
- ساعت
- 20:56
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
عیسی نصیری
من عیسی نصیری هستم .
یه وبلاگ دارم اگر خواستی به سایت من بیا لینکش کن من هم سایت تو رو لینک کردم با تشکر رهپویان مهدی (عج)
نام لینک : رهپویان مهدی (عج)
آدرس لینک :http://rahpuyanmahdi.blogveb.com/ سه شنبه 21 تیر 1390ساعت : 20:17