باز آسمـونا چشـاي پر ستاره دارن
از عرش خدا فرشته ها خبر ميارن
پرواز مي كنن ميان همه سمت مدينه
تا سر رو پاي خورشيد كربلا بذارن
از تو مي گيريم ، هر شب مدد
بانـوي ادب ، زينـب مدد
دنيا خاك پاي تو ، دلها نينواي تو ، هستي مون فداي تو زينب
خورشيد قبيله اي ، بانوي جليله اي ، تو تنها عقيله اي زينب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در تاب و تبـه بي قراره دل پـرنده
آروم نـداره صداي گريـه هاش بلـنده
چشماش باروني ميشه هر كي مياد كنارش
اما براي داداش حسين داره مي خنده
عشقت به حسين ، ضرب المثل
حـب تو چـيه ، خيـر العمل
بانوي صبر و وفا ، هستي خون خدا، زهراي كرب و بلا زينب
بانـوي دلاوري ، آئينـهي مادري ، تنـها مثل حيـدري زينب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرشب دل من درتب و تاب و شور و شينه
در آرزوي زيـارت دو نـور عيـنه
يا دلم مي شـه كبوتر حريـم زينب
يا كه زائر شش گوشهي آقام حسينه
هم شور و نوا ، داره دلم
هم لبريزه از ، شوق حرم
قلبم خسته خاطره ، تا صحنت مسافره ، با عشق تو زائره زينب
دلتنـگ و هوائيه ، با لطفـت خدائيه ، امشـب كربلائيـه زينب
شاعر : یوسف رحیمی
- شنبه
- 15
- خرداد
- 1389
- ساعت
- 15:12
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
ارسال دیدگاه