• سه شنبه 15 آبان 03


شعر مدح امام زمان(صبر می کنم در شهر دل تا بنگرم جای تو را)

1998
1

صبر می کنم در شهر دل تا بنگرم جای تو را                  
سربرکشم از آسمان بوسم کف پای تو را
اشکی به چشمم کن عطا تا شویمش از هر خطا
شاید ببینم لحظه ای رخسار  زیبای تو را
عمری به صحرای جنون از دل خورد پیوسته خون
عاقل اگر بیند دمی روی دل آرای تو را
از کاسه بیرونش کشم یکباره در خونش کشم    
چشمی که می خواهد زمن غیر از تماشای تو را
این در خیال وصل خود آن در تمنای جنان      
من از خدا آراو جان دارم تمنای تو را
قلب خود را می درم هوش از دو صد لیلی برم       
یک شب اگر مجنون شوم مجنون صحرای تو را
دل را به دستش می دهم جان را فدایش می کنم    
بادار به گوشم آورد یک لحظه ای آوای تو را
روزی که درس عاشقی در مکتبت آموختم          
دیدم ندیدم در الف جز قد رعنای تو را
گریده ام مایل به تو نادیده دارم دل به تو                
زیرا که پیش  از دیدنم دیدم تجلای تو را
میثم گرفتار تو شد ناقابلی یار تو شد
چون قطره کردم انتخاب آغوش دریای تو را
شاعر:سازگار

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 6:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران