اشعار مخصوص شهدا

خوش به حال شهدا نورِ صفا را دیدند
در شبِ واقعه مصباح هدی را دیدند

خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستند
در عوض بارگه هفت سماء را دیدند

خوش به حال شهدا بندۀ شیطان نشدند
در تجلی گه اخلاص خدا را دیدند

خوش به حال شهدا، وای به حالِ من و تو
ما کجا و شهدا، بین که کجا را دیدند

ما پِی تذکرۀ کربُبَلا می گردیم
شهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند

خوش به حال شهدا عقده گشایی کردند
اهتزازِ علم عقده گشا را دیدند

دست بر سینه نهادند و سلامی دادند
تاکه فرماندهی کل قوا را دیدند

نام فرماندۀ کل شهدا عباس است
ای خوش آن قوم یل شیر خدا را دیدند

شهدا شرمنده ایم ..

• چهارشنبه
• 5
• خرداد
• 1400
• ساعت
• 11:44
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

ای نور چشم قافله سالار انقلاب
سرباز سید الشهدا یار انقلاب
فرزند برگزیده ایثار و عشق و خون
جان برکف همیشه بیدار انقلاب
عباس قطعه قطعه بی دست و سر شده
یک عمر پیش تیر بلاها سپر شده

سردار عشق، گوی سعادت مبارکت
در کام سرخ مرگ، عبادت مبارکت
سر لشگر شهید، سلیمانی عزیز
در بزم خون، لباس شهادت مبارکت
حقا که دشمنان پر از ادعای تو
چون مور له شدند همه زیر پای تو

آزاده ای که بود گرفتار اهل بیت
مقداد و حجر و میثم تمار اهل بیت
ایام قتل جعفر طیار تا خدا
پرواز کرد جعفر طیار اهل بیت
از قطره قطره خون دلش خیزد این پیام
ظل بلند رهبرمان باد مستدام

هر چند شد نصیب دل ما عزای او
در باغ خلد وصل خدا شد جزای او
دستش ز

• سه شنبه
• 17
• دی
• 1398
• ساعت
• 05:10
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

دهم به جمعِ یاران سلامی
یاد شهیدان بادا گرامی
می گویم هر زمان
به یادِ آنان
مظلوم حسین جان
آه مظلوم حسین جان...

آنها شدند از لطف خدایی
به راه اسلام کرببلایی
جانشان فدا شد
دل مبتلا شد
بر عشق آنان
آه مظلوم حسین جان...

باشد دلِ ما،زین غصّه مَغموم
لب تشنه جان داد،حسینِ مظلوم
آه بی سر پیکرش
بر نیزه سرش
چون مِهرِ تابان
آه مظلوم حسین جان...

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 21:01
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

تمومِ عالَم بدونن ما پیروِ ولایتیم
به عشقِ سَیِّدُ الشّهدا در طلبِ شهادتیم
همهٔ ما یادِ امام و شهدا
حسین حسین میگیم میریم کرببلا
اربابِ با وفا حسین
اُمید نوکرا حسین
لالهٔ سرخ پرپر و
غریب کربلا حسین
غریب کربلا حسین...

گوشه نشینیِ حرم همیشه آرزوی ما
سینه زدت به یادِ غَمِت تو تمومِ آبروی ما
خاک پای زائرِ تو روی چشام
ببین آقا دَربدرِ کرببلام
دلم میخواد گدات بشم
نوکرِ نوکرات بشم
توی مِنای عاشقی
فدایِ یک نِگات بشم
غریب کربلا حسین...

قسم به سوزِ پدر و به گریه های مادرِت
به غصه های خواهرت و اشکِ سه ساله دخترت
دل مارو کن مثه خوبا خدایی
کاری کن آقا که بشیم کربلایی
به نغمهٔ یا فاطمه
با اشک و آه و زمزمه

• پنج شنبه
• 7
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:18
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

سردار عزیز ما همیشه، روشنای هر دو عین شدی تو
مهمون مدافعان زینب، زائر امام حسین شدی تو

تو تموم عمرت، جز خدا ندیدی
با شهادت بد، به آرزوت رسیدی

بودی ای دلاور، عاشق حیدر
در لشکر حق، حقیقتاً مالک اشتر

با یادت هر دلی، زائر کربلاست
قسم به خون تو، جات توی قلب ماست

در صراط مستقیم اسلام، سوی فتح قدس و کعبه می‌ریم
می‌خورم قسم به حق زینب، انتقامت می‌گیریم

دشمنان بدونن ما اهل جهادیم
یا حسین می‌گیم و پای اعتقادیم

ای عاشق بی‌تاب، ای گوهر نایاب
تو سلام ما رو برسان، محضر ارباب

می‌خونیم با دلی، بر غصه مبتلا
السلام علی ساکن کربلا

با یادت هر دلی، زائر کربلاست
قسم به خون تو، جات توی قلب ماست

• پنج شنبه
• 19
• دی
• 1398
• ساعت
• 18:51
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

یاد امام و شهدا ، دل و می بره کرب و بلا

بعضی شبا وقتی بابا ،کنج دلش غوغا میشه ، یا بعضی وقتا دل شب ، وقتی که از خواب پا میشه

میره یه گوشه میشینه ، آلبومشو وا می کنه ، خوب می دونم گذشتشو با اونا پیدا میکنه ، با اونا نجوا میکنه

درد و دل این روزاشو (با اونا نجوا می کنه۲)

یاد امام و شهدا ، دل و می بره کرب و بلا

(می گم بابا اینا کین که با لباس خاکین ۲) اما هزار تا کهکشون ، سرتاسر هفت آسمون

(مونده به زیر پرشون ۲) .......................میگه پسرم ، نور دلم، باغ گلم ، همه حاصلم

الهی هیچ مسافری ، از رفیقاش جانمونه ، تو هم دعا کن که بابات ، غریب و تنها نمونه

بعد امام و شهدا (زیاد تو دنیا نمونه ۲

• پنج شنبه
• 27
• دی
• 1397
• ساعت
• 20:12
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

شنیدید ميگن تا پدر نشيد .. مادر نشيد .. دله پدر مادر رو درک نمیکنی؟!..
ولی این شهید بزرگوار «شهید حسین معزغلامی» دله پدر و مادر رو درک کرده بود .. چون اینها رزقشون رزقِ معنویِ معرفتیِ .. میفهمه ...

برمیگرده ميگه پدرم ، مادرم اومديد کنار قبر من {خبر داره از دل بابا} امدید فقط روضهء علی اکبر بخونيدا ... با خبر میشن دیگه ... بزار دلت تسکین پیدا کنه ... برایِ علی اکبر ... ببین حسین چه جوانی رو داد .... ما هم روضه علی اکبر بخونيم امشب ... چه رزقی نصیبِ ما شده روضه علی بخوانیم ...

تا اومد اجازه میدان بگيره ، صدا زد برو علی ... واینستا ... برو علی جان ...

ميدونید چرا بلافاصله فرمود برو علی!؟! ...

• جمعه
• 3
• اسفند
• 1397
• ساعت
• 14:53
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

به ‌عشق نینوا اونا که مبتلا شدن
اَنیس غربت و مشتریِ بلا شدن
شهیدا زائرِ حرم کربلا ‌شدن
حسین آقام آقا حسین آقام آقام آقا

ایشالا ما باشیم پیرو راهِ اون خوبا
صیاد و همت و حججی و جهان آرا
با یا حسین بشیم زائر شاه کربلا
حسین آقام آقا حسین آقام آقام آقا

با این خوبا بریم با پای دل به کربلا
آخه چه جور بگم از اون زمین پر بلا
همون جایی که شد سرِ آقای ما جدا
حسین آقام آقا حسین آقام آقام آقا

با نعل تازه و نیزه به گودال اومدن
به قصد قُربِ حق،خونِ خدارو میزدن
چیزی نمونده بود توو قتلگاه از اون بدن
حسین آقام آقا حسین آقام آقام آقا

همه به سمت اون بدن هجوم آوردن و
دل شکستهٔ مادرش و آزُردن و
عمامهٔ امام رو ه

• جمعه
• 13
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 17:16
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

لاله های سرخ را دادیم؛ مَعبر ساختیم
هر وجب از خاکِ ایران را معطّر ساختیم

رهروان حیدریم و با نوای یاعلی(ع)
قلعه های دشمنان را مثلِ خیبر ساختیم

نقشه های شوم ِ استکبار شد نقشِ بر آب
علم و آگاهی خود را تا که باور ساختیم

سال های سال، استقلال را بانی شدیم
سنگ ها را صیقلی دادیم و گوهر ساختیم

#با_ولایت_تا_شهادت رمز پیروزی ماست
پایِ منبرها فدائیانِ رهبر ساختیم

پای درس ِ حوزه ها ایثار را آموختیم
پای دانشگاه، سربازِ دلاور ساختیم

تا براندازیم استبدادِ شمر آلود را
از مداد و دفتر و خودکار، خنجر ساختیم!

• سه شنبه
• 21
• آبان
• 1398
• ساعت
• 09:48
• نوشته شده توسط
• امیر روشن ضمیر

دل دادگان چون ساغر از دلبر گرفتند

از غیر دلبر دامن دلبر گرفتند

دادند جان تا در بر جانانه رفتند

دادند دل تا در بر دلبر گرفتند

پیمانه ی تردید بشکستند و این قوم

از دست حق جام می باور گرفتند

بر خواستند از بستر دنیای فانی

زان پس عروس عشق را در بر گرفتند

رفتند یاران چابک سواران

سر مست از عشق خدا از سر گذشتند

سر مشق از آن کشته ی بی سر گرفتند

این شیوه از عباس نام آور گرفتند

رفتند یاران چابک سواران

نا خوانده علم آموزگار عشق گشتند

نا رفته مکتب درس بی دفتر گرفتند

بهر نثار جان به قربانگاه رفتند

با حنجره خود بوسه از خنجر گرفتند

از جان و دل یک یا علی گفتند و رفتند

جام ولا از ساقی کوثر گرفت

• پنج شنبه
• 1
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 10:18
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ذوالفقاریم از غلاف به دور
ساحت ما از انعطاف به دور

پایمردی مرام مکتب ماست
اسدالله امامِ مذهب ماست

مرگ در نزد ما خوشی دارد
رزم ما عَبدُوَد کُشی دارد

تا ابد پای ریشه باید ماند
با علی تا همیشه باید ماند

پای دنیا خواص افتادند
مثل عمر‌بن عاص افتادند

از سر طلحه خیرها رفتند
فتنه‌ای شد زبیرها رفتند

آنکه کج رفت آخر از جا زد
فتنه را تیغ مالک از پا زد

فقط آنان که وقف یار شدند
مثل عمار رستگار شدند

هرکسی با علیست بسم‌الله
پای کار ولیست بسم‌الله

خشم دندان فشرده‌ای داری
دشمن زخم‌ خورده‌ای داری

فتنه این بار سخت و سنگین است
فتنه در راه خدشه بر دین است

فتنه کم‌کاری مدیران است
اقتصاد ضعیف و ویران است

اشتباه مدیر کاهل را
ضعف مسئول پَست و بزدل را

ننویسد کسی به پای نظام
ننویسد کسی به پای امام

گوش ما و کلام رهبرمان
پای این عهد می‌رود سرمان

• سه شنبه
• 25
• خرداد
• 1400
• ساعت
• 18:05
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

یا فاطمه الزهرا

روضه ای برای حاج قاسم...

ای بال و پر شکسته، ای پاره پاره پیکر

این فاطمیه هستی مهمان یاس پرپر

بر دوش عاشقانت آهسته تر سفر کن

دل کندن از تو سخت است فرمانده ی دلاور

شرح فراق ما را افلاکیان سرودند

دارم گلایه ها از هجران روی دلبر

رفتی و با عروجت عالم شده پریشان

آتش زدی به جانها در دل به پاست محشر

ای سربلندِ عاشق، ای جان نثار بی سر

گشتی شبیه ارباب در خون خود شناور

شکر خدا که داری خاتم هنوز در دست

بگذار تا بماند سر بسته روضه آخر

دلها شکسته از غم، می بارد اشک دیده

این فاطمیه دارد حال و هوای دیگر

هستی میان روضه یا رفته ای مدینه؟

پهلوشکسته ای هست مابین آتش و در...

خود ر

• یکشنبه
• 22
• دی
• 1398
• ساعت
• 10:52
• نوشته شده توسط
• نعیمه امامی اشلق

ما پیرو فرماندهی کل قواییم
مدیون شهیدان و به خط شهداییم
از کرب وبلا غرق نوا راهی قدسیم
ما رعیت اقلیم غریب الغرباییم

"ما ملت امام حسینیم"
جان برکف قیام حسینیم
ما ناشرپیام حسینیم
هیهات مناالذله...

ما در غم دلدار به شوریم وبه شینیم
دلدادهٔ فرزند شه بدر وحنینیم
ما را ز تراب قدم یارسرشتند
ما دلشدگان،بی دل و مجنون حسینیم
مامست می ناب ولاییم
روزی خور خوان شهداییم
ما سرخوش صهبای ولاییم

"ماملت امام حسینیم...

دشمن شنود نعره طوفانی مارا
این هیبت چون کوه و رجزخوانی مارا
اندر رگ ما خون علی،خون حسین است
دیدند دلیریّ "سلیمانی" مارا

ماسرخوش پیمانه عشقیم
دردی کش میخانه عشقیم
ماملت فرزانه عشقیم

ما ملت امام حسینیم...

• دوشنبه
• 18
• اسفند
• 1399
• ساعت
• 22:13
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

((شعری برای استقبال از شهدای گمنام))

عطری پیچیده توی شهر، میگن که مهمون اومده
رفیقی بی نام و نشون به قلب زارم سر زده
جنگیده بود برای دین، مردونگیشم بی حده
گوشت و خونش رو هدیه کرد، با استخونش اومده

شهید گمنام، خوش اومدی به شهر ما
صفا دادی به این دیار، قابل دونستی
شهید گمنام، نمی‌تونسته هیچ‌کسی
قلب منو جلا بده، اما تونستی

حالا که اومدی عزیز، سؤالی دارم
به مادرت خبر دادی، کجایی یارم؟
چند ساله چش به راهته، با هر بهونه
لقلقه زبونشه، برگرد به خونه

«شهید گمنام، شهید گمنام»

از مادرت گفتم ولی، غصه نخور یکی میاد
همونکه مادر همه است، سربندشو زدی زیاد
همونکه انتقامشو گفتی میگیری از عدو
همونیکه یه وقتایی از محرمش گرفته رو

شهید گمنام، یکم برا ما حرف بزن
از لحظه‌های جنگ بگو، از حال سنگر
شهید گمنام، از دردای تنت بگو
بگو آخه چه جوری، زدی تو پرپر

نمی‌دونم تشنه بودی با دست بسته؟!
یا که شبیه فاطمه، پهلوت شکسته؟!
سرت جدا شده بگو، یا که دو دستات؟!
یا مثل عباس علی، تیری به چشمات؟!..

«شهید گمنام، شهید گمنام»

رفتی و لشکری شدی برا دفاعِ از حریم
راهمون و نشون دادی که از بیراهه‌ها نریم
رفتی و این وصیتت، برای حفظ انقلاب
پشت ولایت بمونیم، حفظ حیا، حفظ حجاب

شهید گمنام، برای ما پرکشیدی
ببخش اگه یه وقتایی، کوتاهی کردم
شهید گمنام، عده‌ای دل بریدن و
طالب بی دینی شدن، زیاده دردم

حالا تو از خدا بخواه، تا کم نیارم
به راه حق و مستقیم، قدم بذارم
بگو به من که روسیام، بده لیاقت
قابل بدونه این بَد و واسه شهادت

«شهید گمنام، شهید گمنام»

شعر و سبک : عبدالحسین شفیع پور

• سه شنبه
• 1
• اسفند
• 1396
• ساعت
• 10:44
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

رو سرم سایه ی ولایته
تو دلم حاجت زیارته
هر نفس آرزوم شهادته
همنفس گل یاس اومدن
با کوله بار احساس اومدن
گریه کنای اربابم حسین
سینه زنای عباس اومدن
چشای مادر بارون گرفته
به یاد بچه ش زبون گرفته
یه تیکه چفیه که غرق خاکه
تموم بچه ش قدپلاکه
" شهید گمنام "
بند دوم
عمریه از گناه آکنده ایم
تا نفس می کشیم تا زنده ایم
تا ابد از شما شرمنده ایم
همگی جاموندیم از شهدا
دلامونو روندیم از شهدا
وصیتاشون داره خاک می خوره
چیزی ما نخوندیم از شهدا
بسه عزیزم این بی قراری
من موندم و این چشم انتظاری
رفتی تو مثل علیّ اکبر
برگشتی مثل علیّ اصغر
" شهید گمنام "
بند سوم
جمعه ای از سفر میای آقا
می بری کاروون به کربلا
از دم م

• چهارشنبه
• 19
• دی
• 1397
• ساعت
• 11:34
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای شهیدان خدا،زائران کربلا
عاشقان با صفا،زائران کربلا
ای که رفتید همه،نزد خون خدا
یاوران حسین،التماس دعا
یا حسین یا حسین...

کشتگان راه عشق،آهتان آه حسین
در مسیر بندگی،راهتان راه حسین
آن حسینی که شد،کشته در کربلا
سر بریده شده؛تشنه لب از قفا
یا حسین یا حسین...

از غم کرببلا،آه و صد واویلتا
سر به روی نیزه ها،آه و صد واویلتا
مادرش گریه کن،خواهرش ناله زن
پیکرش غرق خون،بی سر و بی کفن
یا حسین یا حسین...

• دوشنبه
• 17
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:36
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سردار قاسم سلیمانی در بامداد روز جمعه ۱۳ دیماه ۹۸ توسط بالگردهای آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد به شهادت رسید
روح بلند این شهید سرافراز با شهیدان کربلا محشور باد

شعر زیبای مهدی مقیمی شاعر خوش ذوق شاهرودی در وصف شهید حاج قاسم سلیمانی بسیار زیبا و دل انگیز است
نجم الدین شریعتی مجری خوش ذوق و ولایتمدار برنامه سمت خدا این شعر را به زیبایی به اجرا درآورده است

در دل خون و خاک خوابیدن
تازه گاهی شروع بیداریست
پیش چشمان عمهء سادات
اربٱ اربٱ شدن چه تکراریست

راستی روضه خوان شدن ساده است
باز، آتش به جانمان افتاد
عکس انگشتر تو هر کس دید
یاد انگشت و ساربان افتاد

حاج قاسم، اگر چه سربسته
گفته بودی، شهید

• جمعه
• 13
• دی
• 1398
• ساعت
• 07:57
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

سردار سلیمانی
دستش چو علمدار حسین از بدن افتاد
همچون علیِ اکبر او پاره تن افتاد

سردار سلیمانی ما گشت شهید و
در ماتم او ولوله ها در وطن افتاد

چون فاطمه می کرد طلب فیض شهادت
درخیل شهیدان چوگل یاسمن افتاد

سردار، ولی صف شکن غائله ها بود
افسوس زپا با هبه ی جان وتن افتاد

سرو سهی وقوت قلب همه ایران
بر روی زمین با تبر اهرمن افتاد

تا هست جهان هست به ذهن همه زینت
او که به قلوب همگان راهزن افتاد

شعر:اسماعیل تقوایی

• شنبه
• 14
• دی
• 1398
• ساعت
• 12:43
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

چند بیتی عرض ادب به ساحت مقدس سردار شهید قاسم سلیمانی ؛ابومهدی مهندس و یاران عزیزشان که غریبانه جام شهادت را نوشیدند.
این شعر با گریز به روضه حضت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما

مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست
به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست

بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد
لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست

به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه
کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست

ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق
حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست

سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی»
که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست

کسی که در پی الگو برای ایثار است
حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاس

• سه شنبه
• 17
• دی
• 1398
• ساعت
• 04:01
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

شهدای گمنام مادراتون غریبند
ذره ذره بی صدا دیگه دارن میمیرند
عمریه چشم انتظاری بَسمه،دل بی قراری
یه سئوال دارم عزیزم،قصد برگشتن نداری
شهدای گمنام،شهدای گمنام
پسرم فدات بشم،فدای قد و بالات
دیگه صبرم سر اومد،خیلی دل تنگم برات
چشامو دوختم به در، تا شاید از در تو بیای
این همه چشم انتظاری،پسرم پس كی میآی
شهدای گمنام،شهدای گمنام
یه روزی بچه بودی،یادمه بچگیات
از تو ذهنم نمیره،شور و شوق بازیات
یادمه شیش ماهگیت،بردمت سینه زنی
هی یادت دادم دم از،شاه مدینه بزنی
روزبه روز بزرگ شدی،رعنا و رشید شدی
رفتی و پر كشیدی،شاید از ما سیر شدی
شهدای گمنام،شهدای گمنام
غصه دارم كه خبر از قدو بالات ندارم
یه پلاك و یك لبا

• پنج شنبه
• 11
• مهر
• 1392
• ساعت
• 13:33
• نوشته شده توسط
• یحیی

درمیدان می مانم تانفس اخرم
راهی راه حسین هم قدم رهبرم
کرده قیامت به پا شورقیام حسین
کی رودازیاد مانام ومرام حسین
نام ومرام حسین
قافله ی عاشقان راهی کرب بلاست
مشعل راه خداخون شهیدان ماست
***********
بسته شریعه اگرابن زیاد زمان
گشته گلستان مااتش نمرودیان
اتش نمرودیان
کشتن الاله ها شیوه ی اهریمن است
این وطن اماپراز احمدی روشن است
درمیدان می مانم تانفس اخرم
راهی راه حسین تانفس اخرم
زاتش وخون امده جان منانه به لب
شعله ی صهیون زده در دلشام وحلب
دردل شام وحلب
مرگ براهریمنان تابه ابد ذکرماست
سوره ی توحیدمادرپی تبت یداست
درمیدان می مانم تانفس اخرم
راهی راه حسین هم قدم رهبرم
**********

دانلود سبک

• پنج شنبه
• 19
• شهریور
• 1394
• ساعت
• 13:38
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

ز شهدا جا موندم مادر برام دعا کن
منم برا حسینیت شهید سر جدا کن
تو دنیا تنها موندم
رو دست آقا موندم
دست منم بگیرید
از کربلا جاموندم
دست منم بگیرید

تا کی باید تو دنیا به انتظار بشینم
تا کی باید فراق شهیدا رو ببینم
فکری به حال من کن
حالم خرابه مادر
بیا منم جدا کن
موندن عذابه مادر
دست منم بگیرید

مگه تو آسمونا جایی برای من نیست؟
مگه بین شهیدا جایی برا من نیست؟
خیلی دلم گرفته
نگاه به خواهشم
تو رو جون حسینت
مادر سفارشم کن
دست منم بگیرید

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

• یکشنبه
• 5
• آذر
• 1396
• ساعت
• 14:19
• نوشته شده توسط
• احسان نیکخواه

تن فرزند بهر مادر آمد
اگر او رفت با پا، با سر آمد
گلم از عشق، آتش داشت در دل
ولی از او فقط خاکستر آمد

• پنج شنبه
• 13
• تیر
• 1398
• ساعت
• 13:17
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

شهیدا برای ما دعا کنید
دلارو راهیِ کربلا کنید

همیشه هر جایی،دل به شما بستیم
قسم به نام عشق،مدیونتون هستیم
شما ها عزیز و نور عین شدید
شماها فدایی حسین شدید
شهیدا برای ما دعا کنید
دلارو راهیِ کربلا کنید...

عَکسای زیباتون،قبله نمای ماست
نشونیِ راهِ،کرببلای ماست
برا ما دعا کنین فدا بشیم
فدای شهید سرجدا بشیم
شهیدا برای ما دعا کنید
دلارو راهیِ کربلا کنید

کرببلا خاکِ،شرافت و شوره
تجلّیِ گودال،تجلّیِ نوره
امان از قدِ خمیدهٔ حسین
رو نیزه اس سرِ بریدهٔ حسین
حسین جان حسین غریب کربلا...

• دوشنبه
• 17
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:37
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دوباره شکوه ارادت/ دوباره نسیم سعادت
که بر شامه ی جان یاران/ رسیده شمیم شهادت
دل ما به چشمان گریان/وَ شور و نوای خدایی
به ‌یاد شهیدان اسلام/ دوباره شده کربلایی
به یاران رهبر/ به‌جای خمینی
سلامی بگوییم/ به‌شور حسینی
یا حسین یابن‌الزهرا(ع) یابن‌الزهرا(ع)...

به دلهای ما قبر اینها/ دهم شرحی از صدرِ اینها
مِنَ المؤمِنینَ رِجالٌ/ بَُود جلوه ی قدر اینها
زدند از وفا دل به دریا/ که دریا دلی ‌ها بماند
به‌فریاد اهل ولایت/ طنین یا زهرا بماند
پیام شهیدان/ چُنین گشته تعلیم
که در پیش دشمن/ نه سازش نه تسلیم
یا حسین یابن‌الزهرا(ع)...

ازین کیمیای محبت/مِسِ قلب عالَم طلا شد
وَ از خونِ پاک شهیدان/دلم راهیِ کربل

• سه شنبه
• 8
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 14:16
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

ای حسین جانم مظلوم حسین جانم
ای حسین جانم ای حسین جانم...

ای شهیدانِ عاشق خوشنام
جان نثارانِ مکتب اسلام

یادتان داریم اشک و سوز و آه
بی قرارانِ عشقِ ثارُالله

جمله جان دادید در رَهِ قرآن
با دلی پاک و قلبِ با ایمان

بوده اید آری خصمِ استبداد
خونِتان جانی تازه بر ما داد

داغتان گشته در وجودِ ما
جلوهٔ داغ روزِ عاشورا

سینه زنهای زادهٔ حیدر
آنکه در گودال شد تنش بی سر

آنکه در راهِ نَهیِ از مُنکَر
همچو لاله شد تشنه لب پرپر

• شنبه
• 9
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:04
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

یادتان باشد قوّتِ جانم
نوحه خوانم با چشمِ گریانم
ای حسین جانم ای حسین جانم...

ای شهیدانِ مکتب قرآن
جمله جان دادید یا حسین گویان
ای حسین جانم ای حسین جانم...

با خدا بستید عهدِ جان آری
در رَهِ اسلام خونِتان جاری
ای حسین جانم ای حسین جانم...

قَلبمان باشد بَهرِتان محزون
تا ابد هستیم بر شما مدیون
ای حسین جانم ای حسین جانم...

نور چشمان و یارِ روحُ الله
جان نثارانِ عشقِ ثارُالله
ای حسین جانم ای حسین جانم...

نورِ عزّت را منجلی هستید
با علی بوده با علی هستید
ای حسین جانم ای حسین جانم...

گرچه عطری در گلشن افکندید
لرزه بر جانِ دشمن افکندید
ای حسین جانم ای حسین جانم...

قلبتان بر غم مبتلا بوده
مُضطَ

• شنبه
• 9
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:05
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

آه و واویلا صد آه و واویلا
خونجگر زینب بی پسر لیلا

ای بسیجی های عشق روحُ الله
جان نثارانِ راه ثارُالله
آه و واویلا صد آه و واویلا
خونجگر زینب بی پسر لیلا

پیروان راه سرخ عاشورا
روی لبهاتان ذکرِ یا زهرا
آه و واویلا صد آه و واویلا
خونجگر زینب بی پسر لیلا

با شهادت عهدِ عاشقی دارید
در تمامِ عُمر در پِیِ یارید
آه و واویلا صد آه و واویلا
خونجگر زینب بی پسر لیلا

اشکِتان جاری به یادِ آن سَروَر
آنکه شد بینِ قتلگه بی سر
آه و واویلا صد آه و واویلا
خونجگر زینب بی پسر لیلا

آن حسینی که جانش فدا گردید
رأسِ او ماهِ نیزه ها گردید
آه و واویلا صد آه و واویلا
خونجگر زینب بی پسر لیلا

• چهارشنبه
• 6
• آذر
• 1398
• ساعت
• 10:51
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

جز خوبی از این درگه ندیدم
ما زائران بیت شهیدیم
ای حسین جانم...
ای خوشا این توفیق و سَعادت
آمدیم بهرِ عَرضِ ارادت
ای حسین جانم...
قسم به خون پاکِ این خوبان
محتاجیم‌ ما بر لطف شهیدان
ای حسین جانم...
یا حسین باشد ذکرِ لبِ ما
اینگونه شد عرض ادبِ ما
ای حسین جانم...
ما آمدیم تا توشه بگیریم
یک برات شش گوشه بگیریم
ای حسین جانم...
این دلِ تنگم غصه ها دارد
گوییا مِیلِ کربلا دارد
ای حسین ‌جانم...

• چهارشنبه
• 27
• آذر
• 1398
• ساعت
• 13:17
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

مرهم به دل خسته گذاریم هنوز
در آتش هجر داغداریم هنوز
او آرزویش بود شهادت اما
ما طاقت هجر او نداریم هنوز

آن روز که بی خبر شد از دوست نسیم
شد از غم سردار، دل شیعه دونیم
او رفت و شد از مصیبت هجرانش
فرزند شهیدان حرم باز یتیم

گل کرد ز نور شاهدان صورت او
شد ثبت به دفتر غزل دولت او
آن شب که حرم ناله ی یازهرا داشت
بوییدن سیب سرخ شد قسمت او

از رفتن او پنجره ای ماند فقط
از خنده ی او منظره ای ماند فقط
قاسم صفت از شهد شهادت نوشید
از پیکر او خاطره ای ماند فقط

• جمعه
• 13
• دی
• 1398
• ساعت
• 10:43
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور