ای خاک آستان تو کحل بصر مرا
کوته مباد سایه ی لطفت ز سر مرا
با صد امید بر سر راهت نشسته ام
خاکم به سر اگر که برانی ز در مرا
من کمترین گدای تو ام یا ابا الحسن
بر خاک بوسیت بطلب بیشتر مرا
هر شب بر آستان تو سر می نهم
مگر روزی رسد که پا بگذاری به سر مرا
بال و پرم شکسته چو فترس ز معصیت
ای تالی حسین بده بال و پر مرا
- یکشنبه
- 13
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 9:23
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه