• دوشنبه 3 دی 03


شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(اگه من صداتُ نداشته باشم)

2846
3

اگه من صداتُ نداشته باشم
لطیف نگاتُ نداشته باشم
اگه خنده هاتُ نداشته باشم
سیم دعاتُ نداشته باشم
دیگه نفس كشیدن انگار ،حرومه،حرومه،حرومه
دیگه بدون كه كار حیدر، تمومه ،تمومه،تمومه
همه زندگی تو به پام گذاشتی
نذار من بگم رفتی جام گذاشتی
امید و گرفتی زدست حیدر
یه قلب شكسته برام گذاشتی
آتیش  نزن دل منو با دعاها
پر می كشی ز پیش مولای تنها
دیگه نفس كشیدن انگار ،حرومه،حرومه،حرومه
دیگه بدون كه كار حیدر، تمومه ،تمومه،تمومه
نگات كه می اُفته سوی مناره
هی از ابر چشمات بارون می باره
یه فصله كه اُفتادی توی بستر
مصلی  یه فصله كه بیقراره
بذار كه مهر برات بذارم، عزیزم ،عزیزم، عزیزم
چادر نمازت و بیارم، عزیزم، عزیزم ،عزیزم
دیگه نفس كشیدن انگار ،حرومه،حرومه،حرومه
دیگه بدون كه كار حیدر، تمومه ،تمومه،تمومه
رسیده ای كبوتر، موسم رهایی
شده پر از شراره، این شب جدایی
ببین كه نیمه جونم،جان من كجای
راهی شدی امشب ،رو شونه ی یارت
مسافر خسته، خدا نگهدارت
تو حاجت دلت رو، از خدا گرفتی
چه دردایی كشیدی، تا شفا گرفتی
ز اون شبی كه رو از ،مرتضی گرفتی
ببین به سر كردم، خاك عزای تو
تا بازوتو دیدم، مردم برای تو
راهی شدی امشب ،رو شونه ی یارت
مسافر خسته، خدا نگهدارت
 

  • سه شنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 6:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران