• دوشنبه 3 دی 03


شعر شور سینه زنی شهادت حضرت زهرا( دل های بی قرار توی سودای بی کرون)

2271

دل های بی قرار توی سودای بی کرون
امشب خوش اومدی که بهاری ترین خزون
این جا بساط عشق، مثل بارون فراهمِ
یک روز این عزا، مثل صد تا محرمِ
شعله به پا شد
دوباره سینه ها غرق عزا شد
در بهشت فاطمیه وا شد
خدا می زنه صدا وااااای واااای اااای
شوری جهنمی، توی چشمای مردمه
هر کس داره میاد، توی دستش یه هیزمه
اون یاسِ پشت در، که به آتیش کشوندنش
عکسی که جبرئیل نداره روی دیدنش
در رو سوزندن
چشای خدا رو به خون کشوندن
لی رو میون کوچه ها کشوندن
زیر تازیونه ها وااااای واااای اااای
بی تابه حیدره، دلِ از بی کسی پُرش
خون دلش رویِ، گلای سرخِ چادرش
فضه بیا ببین، که به روزش چی اومده
آتیش چی کرده که، نفسش بی رمق شده
خدا گواهِ، با اشکای زنی که بی پناهِ
روزگار همه عالم سیاهِ
روزگار بی وفا وااااای واااای اااای
شاعر:حاج محمود کریمی

  • چهارشنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 6:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران