بار خود بستم راهیم امشب
گریه كمتر كن دخترم زینب
دختر غمدیده ی من
بهر بابایت دعا كن
هرچه داری گریه بهر
ماتم كرب و بلا كن
من ناله می كنم بر
ناله ی آل الله
لا یوم كیومك
یا ابا عبدالله
بار خود بستم راهیم امشب
گریه كمتر كن دخترم زینب
دختر غمدیده ی من
بهر بابایت دعا كن
هرچه داری گریه بهر
ماتم كرب و بلا كن
من ناله می كنم بر
ناله ی آل الله
لا یوم كیومك
یا ابا عبدالله
می شوم راحت آخر از دنیا
با ملاقات مادرت زهرا
كی رود از خاطر من
میخ آن درب شكسته
چشم من مانند یارم
در میان خون نشسته
من راهیم به سوی
وصل رسول الله
لا یوم كیومك
یا ابا عبدالله
من ناله می كنم بر
ناله ی آل الله
لا یوم كیومك
یا ابا عبدالله
بار خود بستم راهیم امشب
گریه كمتر كن دخترم زینب
دختر غمدیده ی من
بهر بابایت دعا كن
هرچه داری گریه بهر
ماتم كرب و بلا كن
من ناله می كنم بر
ناله ی آل الله
لا یوم كیومك
یا ابا عبدالله
شد جواب من
تیغ نامردی
آخر ای كوفه
كار خود كردی
از جفای اهل این شهر
این مصیبت نامه بر لب
رنج كوفه سهم من شد
سنگ كوفه سهم زینب
شد غصه دل من
مختصر در یك آه
لا یوم كیومك
یا ابا عبدالله
- پنج شنبه
- 17
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 5:45
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه