من را کربلا ببر که خیلی دیره
از فراق حرمت دلم می گیره
به خودت قسم که از غمت میمیره
دلی که کنار شش گوشت اسیره
به خدا برا تو تنگه دل دیوونم ارباب
آقا به جون زینبت دل ما را تو دریاب
آقا آقا من را ببر به کربلا
عشق توتا توی سینه پر می گیره
دلامون رنگ و بوی خدا می گیره
تا با ذکر یا حسین ما شور می گیریم
روضمون شمیم کربلا می گیره
می پیچه توی هیئت
عطر حرم تو آقا
انشاء الله که میمیریم
میون روضت آقا
آقا آقا من را ببر به کربلا
بودم از بچگی ها سینه زن تو
به فدای پیکر بی کفن تو
شاید اشک های همه گریه کناتون
مرهمی باشه واسه ی زخم تن تو
- شنبه
- 19
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 5:19
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه