به روی نیزه مثل آفتابی
نمی شد باورم دیگر نتابی
نمی دانم چرا از روز اول
به روی نیزه ها در اضطرابی
اگرچه مصحف بی رنگ و رویی
بخوان از نی، که خود قرآن نابی
میان مجلس قوم ستمگر
سرت را دیدم و ظرف شرابی
برای خلوت طفل یتیمت
تو تفسیر دعای مستجابی
خجالت می کشد وقتی رقیه
تو را خواند ولی ناید جوابی
الهی کاش در کنج خرابه
سرت پوشیده آید با نقابی
سروده کمال مومنی
- چهارشنبه
- 24
- آذر
- 1389
- ساعت
- 11:55
- نوشته شده توسط
- سعید رضایی
ارسال دیدگاه