وردى بخوان قرار دل بى شکیب را
اشکى ببار سنگ مزار غریب را
یک نوبهار اگر بشکوفد لبان تو
پر مى شود تمام زمین، عطر سیب را
تنها به اشتیاق سلامى گذاشتم
در پشت سر هر آنچه فراز و نشیب را
آتش گرفت روح کویرانه ام، زلال
روزى بیا و آب بزن این نهیب را
این کیست؟ این که با دل من حرف مى زند
نشنیده اید هیچ صداى عجیب را؟
آرام مى شود دل طوفانى اى عجب!
خاصیتى است آیه امن یجیب را
شاعر : آرش شفاعی بجستان
- چهارشنبه
- 18
- آذر
- 1388
- ساعت
- 10:55
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
جعفر م