ای دیده خون افشان که من با غم قرینم
ماتم نشین سوگ زین العابدینم
چون ذکر خیر سجادم آمد
از درد و داغ او یادم آید
رفت از جهان روح دعا سجاد امت
کی خاطراتش می رود از یاد امت
رفت آنکه قولش قالوا بلی بود
پیوند جانش با کربلا بود
رفت آنکه مرآت نبی سر تا قدم بود
بر گردنش آثار زنجیر ستم بود
آخر چه گویم چون گریه می کرد
گر آب می دید خون گریه می کرد
رفت آنکه آید بوی عشق از تربت او
قبرش گواهی می دهد برغربت او
گرد حریمش حائر ندارد
شمع و چراغ و زائر ندارد
- یکشنبه
- 20
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 13:39
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه