ای گل گلشن هستی پسرم
زهر کین سوخت ز پا تا به سرم
تشنگی برده ز کف صبر و توان از تن من
برسان آب که سوزد جگرم
ای گل گلشن هستی پسرم
زهر کین سوخت ز پا تا به سرم
به کنارم بنشین تا که تماشا کنمت
که من آماده برای سفرم
ای گل گلشن هستی پسرم
زهر کین سوخت ز پا تا به سرم
همچو شمع از اثر زهر جفا آب شدم
به گناهی که علی را پسرم
قصه کوچه و سیلی جگرم سوخت که سوخت
چون در خانه او برگ و برم
آخرین لحظه عمر است ولی می آید
قاتل فاطمه پیش نظرم
از دل قبر تن آن دو نفر بیرون کن
که به یاد لگد و میخ درم
قاتل من به خدا قاتل زهراست نه زهر
کز شرر سوخته او بال و پرم
ای گل گلشن هستی پسرم
زهر کین سوخت ز پا تا به سرم
شاعر:ژولیده نیشابوری
- دوشنبه
- 21
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 13:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه