• دوشنبه 17 اردیبهشت 03


به میدان رفتن حضرت قاسم

3047
1

بسکه ميدان رفتن تو ، بر عمويت مشکل است
 دست يابي تو ، بر اين آرزويت مشکل است
ديگر از هجران مگو ، اي يادگار مجتبي
بر مشام جان ، فراق عطر و بويت مشکل است

 

بر دلم آتش مزن ، اي ميوه قلب حسن
 چون مرا بشنيدن اين گفتگويت مشکل است
سن تو جانا مناسب با چنين پيکار نيست
 جنگ تو ، با لشکري در روبرويت مشکل است
سخت باشد ، ناسزا بشنيدن از هر ناکسي
 گفتگو با دشمن بي آبرويت مشکل است
اي که واجب نيست ، در اين سن تو ، صوم و صلوه
 تشنه لب در کربلا ، با خون وضويت مشکل است
بهر ميدان رفتن خود ، اشک بر دامن مريز
 نور چشمم ، جنگ کردن ، با عدويت مشکل است
اي که از داغ حسن ، گرد يتيمي بر سرت
 ديدن اندر خاک و خون ، رخسار و مويت مشکل است
چون به جان مجتبي ، دادي قسم ، اينک برو
گرچه دل برکندن از روي نکويت مشکل است
مي‌روي و ، مي‌کنم سوي تو با حسرت نگاه
 گر چه در هجران ، نظر کردن به سويت مشکل است
بسکه صحرا ، پر خروش از لشگر باطل بود
 حق شنيدن از لب تکبير گويت مشکل است
تا سلامت بينمت ، کردم شتاب از خميه گاه
 ليک ، با انبوه دشمن ، جستجويت مشکل است
بسکه ابر خاک و خون ، بگرفته روي ماه تو
 از پس اين پرده ها ، ديدار رويت مشکل است
در دم جان دادنت ، گفتي : عمو جانم بيا
 غرفه در خون ، ديدن تو ، بر عمويت مشکل است
گر نباشد چشمة چشمان گريانت ( حسان )
زينهمه آلودگيها ، شست و شويت مشکل است

نام شاعر:حبيب چايچيان




  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 19:49
  • نوشته شده توسط
  • سعید رضایی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران