لب تشنه بر لب آب، از خون وضو گرفتم ۲
پـــــــــــاداش نوکری را، خون گلو گرفتم ۲
دستم ز تن جدا شد، در راه دین فدا شد۲
عشق عزیز زهرا، باشد عبادت من ۲
زهرا چرا نیاید، بهر عیادت من ۲
دستم ز تن جدا شد، در راه دین فدا شد ۲
من افتادم از پا، او می زند به سینه ۲
لب تر نکردم از آب، یاد لب سکینه۲
دستم ز تن جدا شد، در راه دین فدا شد ۲
- سه شنبه
- ۲۲
- اسفند
- ۱۳۹۱
- ساعت
- ۵:۵۶
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه