دست ابا الفضل از تن جدا شد 2
پاینده از او، دین خدا شد 2
میان علقمه، دریای خون شد
جسم بی دست سقا لاله گون شد
اباالفضل، اباالفضل، جانم اباالفضل 2
بگذشته از جان، در راه جانان
لب تشنه جان داد، سقای طفلان 2
شد دو تا، فرقش از عمود آهن
چشم او شد سپر از تیر دشمن
اباالفضل، اباالفضل، جانم اباالفضل 2
نقشِ لب او، اَدرِک اخا بود
در انتظار خون خدا بود
تا که آید گُل گلزار زهرا
شُویَد از اشک دیده روی او را
اباالفضل، اباالفضل، جانم اباالفضل 2
- سه شنبه
- 22
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 6:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه