بیا برو ای پسرم دست خدا به همراهت
اما کمی آهسته تر تا که کنم خوب نگاهت
نمک تو هیچ کسی تو دنیا نداره
بدون تو دنیا دیگه معنا نداره
می لرزه کرب و بلا به زیر قدمهات
با رفتن تو دیگه جون بابا نداره
علی جان4
زیر بازوهام رو باید دیگه اباالفضل بگیره
آخه با دیدن تنت به خیمه ها پام نمیره
با دیدن تو ز جون سیر می شم علی جان
کنار جسمت زمین گیر می شم علی جان
جوون رعنای بابا پیش تن تو
همه می بینن که من پیر می شم علی جان
توی دلم می گم بازم ایشالله برگردی حرم
بهونه تشنگیت باشه تو رو ببوسم پسرم
علی جان (4
- سه شنبه
- 22
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 7:8
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه