دیگر نمی آید زنی همتای زینب
میمرد عاشورا یقین منهای زینب
در مجلس اهل ریا درکوفه وشام
پر بود از عشق حسینش نای زینب
برخاست از پاخطبۀ جانانه ای خواند
زد بوسه خورشید جهان بر پای زینب
با آن همه بار مصیبت باز فرمود
زیبا بود در کربلا دنیای زینب
صدآفرین بر غیرت مردانۀ او
خون علی جاریست در رگهای زینب
شاعر :سعید محمدی
- سه شنبه
- 22
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 16:18
- نوشته شده توسط
- feiz
علی