شبی كه مطلع مهر از، طلوع زینب بود
	فروغ روز نشسته، به دامن شب بود
	هزار رود نواگر ز كوثر و تسنیم
	روان به خانه ی زهرا، به بوی زینب بود
	هزار چشمۀ خورشید، از كرانۀ شب
	دمیده از دل مهتاب، و چشم كوكب بود
	شكوفه بار لب مرتضی به باغ دعا
	ستاره ریز دم مصطفی، به یا رب بود
	شراب نور ز خمخانۀ سحر، جوشید
	كه جام سرخ شقایق، ز می لبالب بود
	اگر چه "زین اب" و را نهاد نام، رسول
	خدای داند، كاو زینب "ام و اب" بود
	زنی به همت و مردی، به مردمی سوگند
	پس از حسین، سپهدار عشق، زینب بود
	شاعر : مشفق کاشانی
- سه شنبه
- 22
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 20:8
- نوشته شده توسط
- سیده زینب فیض
- شاعر:
- 
                            مشفق کاشانی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه