عمو منم جان نثار تو
	فدایی بی قرار تو حسین واآآآآ
	بیا بر سر من به جای بابایم
	عمو جان رسیده عسل به لبهایم
	گلی ز گلزار کوثرم
	شاگرد عباس حیدرم
	فدای تو دلبرم
	عمو جانم حسین
	عمو به بالین من بیا
	جان میدهم زیر دست و پا
	حسین وآ آ آ
	بیا ای امیدم به جست و جوی من
	ببین که عدویت گرفته موی من
	ز خون دل می کنم وضو
	یتیمم و دارم آرزو دارم
	بیا کنارم من عمو
	چراغ عمرم شده خموش
	فتاده ام دیگر از خروش 
	ز حال دل من مگو تو با زینب
	شکست استخوانم زیر سم اسبان
	ز نیزه این ستمگران
	گلم ولی گشته ام خزان
	نمانده از من نشان
	عمو جانم حسین
	 
- چهارشنبه
- 23
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 5:13
- نوشته شده توسط
- یحیی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه