تو خرابه تک و تنها
دختری شبیه زهرا
توی چشماش پر اشکه
روی پاهاش سر بابا
زیر لب هاش گله داره
گله از قافله داره
رو سر پر خون
کف پاهاش آبله داره
رقیه وای
بس که زلفاش پرشیونه
لا به لاش می کشنه شونه
محرماش میگن رو موهاش
گلسر یا لخته خونه
بابا دختره قشنگه
رو ماهش نیلی رنگه
بابا چشمام نمی بینه
اثر سیلی همینه
بابا گوشواره ندارم
یار شیر خواره ندارم
داداش اصغرم کجا رفت
گل دلبرم کجا رفت
سه ساله کتک نداره
کاغذ فدک نداره
بچه خندیدن نداره
یتیمی دیدن نداره
رقیه وای
- چهارشنبه
- 23
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 6:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
babak