• دوشنبه 3 دی 03


شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(صدای گریه بلنده نیمه شب از تو خرابه)

10883
22

صدای گریه بلنده نیمه شب از تو خرابه
صدای طفلی گرسنه که هنوز تشنه ی آبه
طفل زخمی، طفل خسته،طفل اشک و طفل ناله
طفل کوچک ، طفل مظلوم، دختر ناز و سه ساله
دختری که خیلی وقته، روی باباشو ندیده
با سرانگشتای زخمیش عکسش و رو خاک کشیده
بابایی کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
الهی که من بمیرم تو سینه نفس نداره
دو قدم راه میره اما دست روی دیوار میذاره
میگه عمه کمکم کن که دیگه توون ندارم
پس چرا بابام  نمی اد دیگه هیچی جون نداره
جون عمه جون نمیدم تا یه بار روشو نبینم
یا رو زانوم سر بذاره یا روی زانوش بشینم
بابایی کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
خدا جون کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
خواب دیدم می اد باباجون عمه موهام پریشونه
اگه جون مونده به دستات بزن اونو کمی شونه
عمه جون اینجوری بد نیست با لباس پاره باشم
وقتی که بابام می ادش بد بی گوشواره باشم
 

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 6:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران