• جمعه 2 آذر 03


شعر عتبات عالیات(وقتی کربلا رو دیدم)

11613
14

وقتی کربلا رو دیدم
لرزه افتاد به وجودم
اینه قبر دلبری که
من به عشقش زنده بودم
برا روضه های ارباب
دل من به شور وشینه
می میرم بدون آقا
نفسم عشق حسینه
به خودم زمزمه کردم
چه ضریح با صفائی
کاش می شد همیشه باشه
دل من کرب و بلائی
روبروی صحن ارباب
یه بهشت بی قرینه
این بهشت ضریح نازه
پسر ام البنینه
راه بین این حرمها
راه عشق و شور وشینه
راه علقمه تا مقتل
راه بین الحرمینه
پرچم سرخ رو گنبد
رو به گنبد حسینه
میگه با تموم عالم
آقام عشق عالمینه
آرزومه توی عمرم
کربلا باشم همیشه
اگه دل مست حسین شد
ابوفاضل مشتریشه
یکه تاز بی قرینه
قمر  آل رسوله
به زیارت ابالفضل
حج عاشقا قبوله
اگه میخوای ببینی عرش رو
سوی دلدار با شور و احساس
نذر پا بوسی ارباب
برو پابوسی عباس
بزن از باده ساقی
تا بشی مست ابالفضل
آخه پهلوون عالم
برا ارباب نور عینه
آخه عباس بن حیدر
همه کاره حسینه
 

  • پنج شنبه
  • 24
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 5:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران