در فراق یار
قلب پریشان من ، موی پریشان تو
آه ... تو غساله ... من ، مرده ی بی جان تو
با کف دست خودت ناز سرم می کشی
کاش زنم بوسه ای بر کف دستان تو
در به دری بس بود کوی کریمان کجاست
من سگم و در پی تکه ای از نان تو
قلب شده بند تو ، عاشق لبخند تو
عیش شود مستی از ، دیدن دندان تو
ناله ز بهر من بی سر و پا می زنی
کاش شوم ناظر ناله ی پنهان تو
سربه سر این سرم تو مگذار از کرم
بلبل عاشق بود در پی بستان تو
سروده جعفر ابوالفتحی
- جمعه
- 25
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 8:17
- نوشته شده توسط
- سروده جعفر ابوالفتحی
- شاعر:
- 
                            جعفر ابوالفتحی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه