• جمعه 2 آذر 03


شعر شب اول محرم حضرت مسلم(بعد از نماز نافله ی شب دلم گرفت)

1843
3

بعد از نماز نافله ی شب دلم گرفت
تا صبح از غم تو مرتب دلم گرفت
با دیدن سواره و مرکب دلم گرفت
آقا فقط به خاطر زینب دلم گرفت
از حال و روز کوفه پریشان شدم حسین
گفتم بیا به کوفه پشیمان شدم حسین
پایان غصه های جدایی چه میشود؟؟
آقا اگر به کوفه نیایی چه میشود؟؟
رحمی به حال خود بنمایی چه میشود؟؟
یا اینکه بی رقیه بیایی چه  میشود؟؟
آقا نیا که مدعیان پشت پا زدند
آقا نیا که مرد و زن کوفه جا زدند
آقا نیا دیار حرام زاده های پست
آقا نیا که بیعت کوفی زهم گسست
نزدیک خانه ی پدری ات سرم شکست
شرمنده است سفیر تو آخر زپا نشست
شرمنده ام غمی به دل تو گذاشتم
دست خودم نبود کسی را نداشتم
زجر از رسیدن تو خبر دارد ای حسین
اینجا سنان به دوش تبر دارد ای حسین
صدها هزار نقشه به سر دارد ای حسین
جایی که حرمله ست خطر دارد ای حسین
اصلا قسم به مادر پهلو شکسته ات
کوفه نیا کمر به قتال تو بسته است
اینجا پرت شکسته شود پر بیاوری
صف بسته اند برای تو لشگر بیاوری
عباس و عون و قاسم واکبر بیاوری
چندین قواره چادر و معجر بیاوری
ذاتا مرام کوفی پست بی وفایی است
ذاتا اساس کوفی پست بی حیایی است
دارند تیر و نیزه ی خود تیز می کنند
خورجین و اسب و قافله تجهیز می کنند
دل های خود ز بغض تو لبریز می کنند
روزی تن تو با قمه ریز ریز می کنند
کوفه که نیست دیار سگان جذامی است
کوفه که نیست محله ی مشتی حرامی است
اینجا برای کشتن تو اکبرت بس است
اینجا برای مرگ رباب اصغرت بس است
اینجا برای شمر کثافت سرت بس است
اینجا برای زجر لعین دخترت بس است
دادند دست به دست هم آقا چه هاکنند
هجده سر  بریده سر  نیزه ها کنند
شاعر:علیرضا خاکساری

  • شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران