• دوشنبه 3 دی 03


شعری در وصف حضرت مسلم(شبی که دیده خود پر ستاره می کردم)

2502

شبی که دیده خود پر ستاره می کردم
برای غربت دل فکر چاره می کردم
به دانه های چو تبسیح اشک در دستم
برای آمدنت استخاره می کردم
نماز عاشقی من شکسته شد اما
سلام بر تو زدار العماره می کردم
من از محله آهنگران بی احساس
گذر نمودم ودل پر شراره می کردم
یکی سفارش تیر سه شعبه ای می داد
دعا برای سر شیر خواره می کردم
غریب تر زدلم روزگار چون می خواست
به کودکان غریبم اشاره می کردم

 

  • شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران