• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت مسلم(می گریزد از کوفه هرکسی که پا دارد)

1301
1

می گریزد از کوفه هرکسی که پا دارد
دست اگر دهد بالی، این محیط جا دارد
شهر را فرو بگذار با تمام دیبایش
رو به بادیه کانجا فرش بوریا دارد
آب کوفه را خوردم شور بود چون چشمش
هر عزیز در کوفه چشم زخم ها دارد
شهر کوفه را دیدم سبز بود و بی حاصل
وحدت نقیضین است کوفه ماجرا دارد
می پرد چو فکر از سر می رود چو رنگ از رو
عهد مردم کوفه خصلت حنا ارد
قوت غالبم سنگ است آینه است امکانم
سعی جلوه های من صد حرم صفا دارد
گرچه پیک مسلم شد، اعتماد بر او نیست
زلف خویش پنهان کن کوفه بادها دارد  
کوفه آبرو خوار است با حرم میا اینجا
اژدهای صدچشم است سخت اشتها دارد
ابرها نمی گریند بادها نمی رقصند
وضع عید قربانم حال کربلا دارد
عشق آتشین من دست باد افتاده است
هرچه من دعا دارم کوفه ناسزا دارد
در یمن رکابت را ای عقیق خالی کن
کوفه بدتراش است و جوهرش جفا دارد
صد نفس تو را خواندم یک نفس اجابت کن
شاه بی نوا پرور در قفا دعا دارد
در قفا دعا دارد گر حسین بی لشگر
شمر از چه ای معنی پا بر آن قفا دارد
شاعر:محمد سهرابی

  • شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران