سپاه فتنه برای تو نقشه هـــــا دارد
چقدر کرب و بلا قصه بـلا دارد
نزن تو خیمه در اینجا که لشگر کوفه
نگاه شومُ و عجیبی به خیمه ها دارد
پناه بردن تو بر خدا عجیب نبود
عجب در آنکه کـلام تو کربـلا دارد
بیا و خواهش خواهر نکن رد و برگرد
که لرزه بر دلم افتاده، تـرس جا دارد
برای حفظ رکابم و ان یکاد بخوان
که پشت نخل کسی هست و فکرها دارد
ربابه را به درون حرم ببر، لشگر
دو چشم خیره به حلقوم طفل ما دارد
تو را به لرز رقیه قسم نزن خیمه
هنوز گوش گلت گوشـواره را دارد
نبر مرا سوی گودال و شرح حال نگو
برای گیسوی تو، هر رگت حنا دارد
عزیز دختر زهرا، غروب عاشورا
چقدر سایه سر روی نیزه ها دارد؟
بیا امید محرم که عمه سادات
برای آمدنت انتظارها دارد
شاعر:حسین ایمانی
- شنبه
- 26
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 17:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه