• سه شنبه 15 آبان 03


غزل استقبال از محرم(ظهر عاشوراست ظهری در هوایی سوخته)

1217

ظهر عاشوراست ظهری در هوایی سوخته
هر طرف فریاد الا الله و نایی سوخته
داغ خورشیدست و شن های کویری بی امان
لشکر کفّار، در کرب و بلایی سوخته
هر طرف فریاد الا الله بانگ یاحسین
جسم های بی سر، انبوه رَدایی سوخته
خیمه ها غرقاب خونِ کودکانی تشنه لب
شیون و دریای اشک و های هایی سوخته
بر سر یک نیزه خورشیدی ست رخشان تا فلک
یک تن بی سر به خاک نینوایی سوخته
زینب افتان و پریشان در هجوم خاک و خون
می دَوَد هر سو ولی با دست و پایی سوخته
طفل شش ماهِ حسین بن علی در خیمه گاه
شیر خون می نوشد از تیر جفایی سوخته
دختری کوچک میان خیمه سرگردان و مات
در به در دنبال بابا، در عزایی سوخته
از عمو عبّاس هم دیگر نمی آید خبر
مشک بُرده آب آرَد در هوایی سوخته
در به در دنبال عمّه داد زد بابا کجاست؟
حنجرش خشکیده از سوز صدایی سوخته
یک سر بی تن به روی نیزه می چرخد مدام
چرخ گردون در فغان ست از بلایی سوخته
ظهر عاشوراست در هفت آسمان پیچیده است
نور هفتاد و دو خورشیدِ رهایی سوخته
خنجر تاریخ زد بر سینه تا آتش زند
یک جهان را تا ابد در ماجرایی شعله ور
 شاعر:اکرم بهرام چی

  • یکشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 5:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران