شب اشک و شب آه و شب غم
شب دلواپسی و حزن و ماتم
میان سینه قلبم بی قرار است
محرم آمده ای دل محرم
***
سر آمد دوره ی خاموشی من
ببین تاب و تب چاووشی من
رسیده روزهای غربت تو
رسیده وقت مشکی پوشیِ من
***
محرّم ماه ایثار است و غیرت
رسیده موسم تجدید بیعت
اگر تا کربلا رفتی دل من
مشو راضی به کمتر از شهادت
شاعر:یوسف رحیمی
- یکشنبه
- 27
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 14:38
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه