از عرش، از میان حسینیه ی خدا
آمد صدای ناله ی حی علی العزاء
جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد
گفـتند تسلیـت همه بر ساحت خدا
جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت
یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا؟
آدم زجنت آمد و ناله کنان نشست
در بزم استجابت بی قید هر دعا
او که هزار بار به گریه نشسته بود
یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا
آری تمام رحمت خود را خدا گرفت
گُسترد بر محرّم این اشک و گریه ها
آنگاه گفت: روضه بخوان ایها الرسول
جانم فدای تشنه لب دشت کربلا
روضه تمام گشت، ولی مادری هنوز
آید صدای گریه اش از بین روضه ها
شاعر:رحمان نوازنی
- یکشنبه
- 27
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 15:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه