اهل محل دوباره علم را بیاورید
رخت عزای حضرت غم را بیاورید
حی علی البکاء ملائک دهد نوید
وقتش رسیده دیده و نم را بیاورید
خون گریه میکنم ز دو چشمم بجای اشک
یابید چشمه را ، جگرم را بیاورید
پرچم ، کتل ، حسینیه و شور عاشقی
آن نوحه خوان و نوحه و دم را بیاورید
حی علی العزای حسین است میرسد
فطرس شدم دوباره پرم را باورید
در سومین شب نفس گرم روضه خوان
گوید رقیه جان پدرم را بیاورید
امسال نذر حضرت قاسم به تعزیه
همسایه ناله زد پسرم را بیاورید
وقتش شده فدائی ارباب خود شوم
جان بی بها شدست، سرم را بیاورید
ما خادمان هیئت فصل محرمیم
(تا قلبمان شکست حرم را بیاورید(1)
شاعر:ایمان کریمی
- یکشنبه
- 27
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 15:11
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه